آمارهای عجیب و غریب محسن رضایی و جلیلی
مناظره دوم اما مسابقۀ تحقیر بود. واقعا توقع دارند وقتی از کاندیدا دربارۀ محیط زیست بپرسند او پاسخ دهند من با محیط زیست مخالفم و دستور میدهم جنگلها را به بیابان تبدیل کنند؟!
دومین مناظرۀ تلویزیونی انتخابات ریاست جمهوری را میتوان ضعیفتر از مناظرۀ نخست توصیف کرد هر چند در نیمۀ دوم، قابل تحملتر شد.
بارها از زبان گزارشگران فوتبال شنیدهایم که نیمۀ دوم، نیمۀ مربیان است. به این معنی که نقاط ضعف و حریف را در آن ۱۵ دقیقه به بازیکنان گوشزد میکنند و چنانچه در نیمۀ دوم، اتفاق مثبتی به سود یک تیم رخ دهد به حساب مربی گذاشته میشود.
مناظرۀ انتخاباتی یا مسابقۀ تحقیر با سؤالات حقیر؟
در مناظره هم میتوان بهبود نسبی را به مشاوران نسبت داد که بین دو نیمه نکاتی را متذکر و از جمله به محسن رضایی یادآور شدند اشتباه لفظی او در تلقظ «یا شاسین آذربایجان» دستمایۀ طعنۀ رسانۀ مرکز پژوهشهای مجلس شده که رییس آن - علیرضا زاکانی- یکی از کاندیداهاست و البته توضیح دادند که تارگردان (ادمین) به جای صفحۀ شخصی به اشتباه در صفحۀ عمومی منتشر کرده است.
با این حال مشخص نیست که به آقای رضایی یادآور شدند که شعری که به نقل از یک دانشجو خواند سرودۀ کیست: «بگو از گشنگی داریم امید میخوریم» یا همین که تعریضی به روحانی و امید داشته کفایت میکرده و نام خواننده اهمیت نداشته است؟
مهمترین نکتهای که دربارۀ مناظرۀ دوم میتوان یادآورشد سؤالات تحقیر آمیز مناظره است که مرتضی حیدری با تشریفات فراوان قرائت میکرد و یادآور این ضرب المثل پارسی بود: آفتابهلگن، هفتدست، شام و ناهار هیچی! سؤالاتی کاملا جهتدار. مثلا با کلی صرف وقت و قرعه کسی پرسید: چه راهکاری دارید که رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی جلسات را منظم برگزار کند؟ یا با توجه به این که چارچوب سیاست خارجی هر کشور مشخص است اولویتها را اعلام کنید.
ظاهرا تحقیر مردم با رد صلاحیتها و حذف چهرههای درجۀ اول و تهدید آیت الله موحدی کرمانی به احتمال رد صلاحیت یکی دو نفر دیگر تا روزانتخابات، کافی نبوده که با سؤالات تحقیر آمیز میخواهند حیطۀ رییس جمهوری را محدود تصویر کنند.
از یک طرف سرنوشت انقلاب و مردم و نظام به انتخابات، منوط دانسته شده از سوی دیگر با این نوع سؤالات ۷ کاندیدای عبور کرده از غربال شورای نگهبان نیز مدام تحقیر میشوند.
در حالی که به جای طراحی شبیه «مسابقۀ هفته» یا «خندوانه» می توانستند و هنوز هم میتوانند در هر ۱۵ دقیقه یک موضوع را به بحث بگذارند و مثلا بپرسند: با برجام چه خواهید کرد؟، فضای مجازی را محدود و ممنوع میکنید یا نه، به وزیر زن باور دارید یا نه، تا پایان در صحنه میمانید یا به سود نامزدی دیگر کنار میروید و مشخصا سؤالاتی کوتاه که بحث دراندازد و مهم تر از همه یک سؤال از چند نفر تا تفاوت ها به چشم آید یا بعدتر او را مقید و متعهد کند. اینستاگرام را فیلتر می کنید یا نه؟ این سؤال است.
بعضا و در مواردی البته اسیر و مقهور این گونه پرسشها نشدند. مثلا محسن رضایی دربارۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی گفت بیخاصیت است و بهتر است منحل شود یا با این که ستاد کل نیروهای مسلح نامزدها را از اظهار نظر دربارۀ خدمت سربازی منع کرده امیر حسین قاضی زادۀ هاشمی همچنان از سربازی حرفهای گفت.
برخی ادعاها هم شگفتیآور بود. ۱۳۷ میلیارد دلار ادعایی محسن رضایی یا این سخن مهر علیزاده که ۳۰۰ شرکت بخش خصوصی میتوانند واکسن کرونا وارد کنند و ۳۰۰ هزار تومان بفروشند یا راهکار سعید جلیلی که میتوانیم ۱۶ میلیارد دلار صادرات به پاکستان داشته باشیم!
کرۀ جنوبی ۷ میلیارد دلار پول نفت ما را نمی دهد و بلوکه کرده آن وقت می گویند ۱۶ میلیارد دلار به پاکستان صادرات داشته باشیم. پاکستانی که نزدیک ترین روابط سیاسی را با عربستان دارد.
محسن رضایی از سیمای یک فرمانده نظامی خارج شد و چهرۀ ملیتری به خود گرفت و قاضی زادۀ هاشمی هم چنان خود را فراتر از دو جریان اصولگرا و اصلاح طلب توصیف کرد که انگار از جانب حزب سبزهای آلمان امده است.
علیرضا زاکانی هم سرانجام در مقابل واژۀ «پوششی» که همتی به کار می برد از تعبیر «روکشی» استفاده کرد که با توجه به پیش بینی یک روزنامه نگار اصولگرا یک لحظه تصور شد قصد دارد یک ناسزای کشدار به رییس جمهور روحانی بگوید حال آن که این اتفاق نیفتاد.
محسن مهرعلیزاده موفق شد ابراهیم رییسی را عصبانی کند و گویا از نظر او میتوان دولت و دستگاههای اجرایی را همه گونه نواخت اما اگر صحبت از دستگاه قضا به میان آید روا نیست.
رقابت نامزدها برای جلب آرای کولبران و سوختبران هم جالب بود و در این میان وعدههای علیرضا زاکانی برای تحقق آرزوی سه فرزند خانوارها و زاد و ولد هم قابل توجه بود.
همتی میگفت اگر دست از سر مردم برداریم به زندگیشان میرسند و ما هم به اقتصاد و وقتی از او سؤال شد از کدام جوانان سخن میگوید پاسخ داد: همانها که ۶۰ درصدشان گفتهاند رأی نمیدهیم و مخاطب خود را لایههای خاکستری و مرددها قرار داد و گفت: نجنبیم به قطار توسعه نمیرسیم.
تصور برخی از نامزدها از منابع پولی را میتوان شبیه به تنورهای صنعتی پخت نان لواش دانست که به سرعت و در یک چرخش نان تحویل میدهد و به گونهای صحبت میکنند که انگار میتوان از بام تا شام پول چاپ کرد و کار به جایی رسید که صدای زاکانی هم درآمد.
در نوبت پیش نوشتیم چرا دربارۀ تحریمها نمیپرسند ویکی از سؤالات به همین موضوع اختصاص داشت هر چند که همتی گفت « ترامپ باید از بعضی از آقایان تشکر کند که گناهان او را گردن ما میاندازید».
مناظره در باب «مفاعله» از ریشۀ «نظر» است و یعنی نظر در برابر نظر. نه نظر در مقابل سؤال. مثل مکالمه: کلام در مقابل کلام.
مناظره دوم اما مسابقۀ تحقیر بود. واقعا توقع دارند وقتی از کاندیدا دربارۀ محیط زیست بپرسند او پاسخ دهند من با محیط زیست مخالفم و دستور میدهم جنگلها را به بیابان تبدیل کنند؟!
یا وقتی دربارۀ معلمان میپرسند ممکن است نامزدی بگوید نصف معلمان را بازخرید میکنم تا حقوق بقیه را افزایش دهم؟!
مناظره یعنی یک پرسش واحد از چند نفر تا امکان مقایسه نظرات با هم فراهم باشد نه سؤالات مختلف به قید قرعه.
از این رو جا دارد در مناظرۀ سوم نامزدها به تحقیر مجری تن ندهند یا بگویند به سؤالات کودکانه پاسخ نمیدهیم. اینجا مهدکودک نیست آقای حیدری!