متین ستوده برای پدر آزاده نامداری سنگ تموم گذاشت | متین ستوده اشک همه رو درآورد + عکس
متین ستوده بازیگر زن سینما و تلوزیون ایران متولد سال 1364 در تهران میباشد. متین ستوده فیلم های زیادی در کارنامه هنری خود ثبت کرده است. از سریال های معروفی که متین ستوده در آن ایفای نقش کرده است میتوان به لیسانسه ها اشاره کرد. متین ستوده یکی از بازیگران پرحاشیه این روزهاست که بیشتر بخاطر حرف های تند و تیز آن راجب به سختگیری های سینماست. در ادامه به حواشی متین ستوده میپردازیم.
بیوگرافی متین ستوده
متین ستوده متولد زادهٔ ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون اهل ایران است. از نقشآفرینیهای متین ستوده نیز، میتوان به بازی در سریال لیسانسهها,میکاییل, یادآوری و سرّ دلبران اشاره کرد.متین ستوده در مهر ۱۳۹۸ و پس از آنکه پوشش او در اکران خصوصی فیلم سینمایی «مسخرهباز» با واکنش برخی رسانهها مواجه شد، به دادسرای ارشاد احضار شد و متین ستوده در نهایت با قرار کفالت آزاد شد.اما واکنشها به پوشش مهمانان زن در آن مراسم تا آنجا پیش رفت که برخی نمایندگان مجلس، از احضار وزیر ارشاد ایران به مجلس برای پاسخگویی خبر دادند. متین ستوده به مناسبت تولد بهاره افشاری عکسی دوتایی از موتور سواری شان در دل کوهستان روی اینستاگرام به اشتراک گذاشت که در ادامه مشاهده می کنید.
متین ستوده عکس جدیدی از خود همرش درحالی که با دوستانشان در تفریح به سرمی برند منتشر کرد. متین ستوده با انتشار این عکس نوشت:
دوستانی دارم بهتر از آب روان ، و خدایی که در این نزدیکیست
متین ستوده و همسرش
تصویری از متین ستوده در کنار همسرش علی زندی را مشاهده کنید.
متین السادات ستوده (متولد ۲۲ اردیبهشت ۱۳۶۴ در رشت) بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایرانی است. وی دانشجوی انصرافی رشتهٔ مدیریت بازرگانی است و در کلاسهای بازیگری امین تارخ نیز شرکت کردهاست. او اصالتا خرم آبادی است و اکنون در تهران ساکن است.
همسر متین ستوده
در ابتدا به دلیل موقعیت پدرم وارد کار بازیگری شد . در کودکی در سریال بازنشستگی سال ۱۳۷۱ در نقش نوه مرحوم هادی اسلامی و در سریال این خانه دور است در نقش نوه مرحوم حمیده خیر آبادی جلوی دوربین رفت. اما به دلیل دور شدن از تحصیل و عدم تمایل پدرش از بازیگری برای مدتی دور شد.
متین ستوده بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار عکسی از ازدواجش با علی زندی خبرداد.
ستوده بازیگر جوان کشورمان که سریال یادآوری نقطه عطف کارنامه کاری وی بود با سریال لیسانسه ها به اوج شهرت رسید.«میکائیل»، «لیسانسهها»، «سرّ دلبران» و «فوقلیسانسهها» ازجمله مجموعههای مشهوری است که این بازیگر در آنها نقشآفرینی کرده است.
ورود متین ستوده به عرصه بازیگری
متین السادات ستوده بازیگر کشورمان از آن دسته از بازیگرانی است که از دوران کودکی و به واسطه پدرش وارد عرصه بازیگری شد اولین بازی او در سریال بازنشستگی بود؛ اما یادآوری را می توان نقطه عطف کارنامه کاری متین ستوده دانست.دنیای بازیگری این هنرمند جوان فراز و نشیب فراوانی دارد از ورودش در سنین کودکی به تلویزیون گرفته تا دوری اش از این حوزه و بازگشت مجدد او.
خانواده متین ستوده
فرزند سوم خانواده و یک برادر بزرگتر به اسم مانی و یک خواهر بزرگتر به اسم مریم دارد، پدرش کارمند بازنشسته صدا و سیما و مادرش معلم بازنشسته ابتدایی است.
پدر متین ستوده
سیدحسین پدر متین که متولد 1327 در محله پشت بازار خرم آباد و کارمند صداوسیما است؛ مادر متین نیز معلم دبستان بود که پس از 35 سال خدمت بازنشست شد. خواهری بزرگتر از خودش داره به نام مریم و برادری بزرگتر به نام مانی.
ماجرای ازدواج متین ستوده و فرصتی که از دست رفت
خانم ستوده ازدواج نکرده و مجرد می باشد. او در آخرین مصاحبه اش گفت :چند سال پیش یک نفر صادقانه دوستم داشت و ولی من بی رحمانه با او صحبت کردم و وقتی که متوجه این موضوع شدم برگشتم اما پذیرفته نشدم چون جایم پر شده بود و من دیر برگشتم.
مرگی که به متین ستوده تلنگری شدیدی زد
شنیدن خبر مرگ افراد نزدیک واقعا دردناک است و کنار آمدن با این موضوع کار ساده ای نیست. متاسفانه من سال ها قبل خاله و دختر خاله ام را از دست دادم و این موضوع تا مدت ها روی روحیه من تأثیرات منفی گذاشت اما چیزی که به من تلنگر اساسی زد و باعث تغییر جدی نگاهم به مرگ شد مرگ یکی از پسران جوان فامیل بود که به تازگی ازدواج کرده بود و هیچ کس در بدترین شرایط ممکن هم فکرشو نمی کرد که او ممکن است فوت کند اما او در یک تصادف درگذشت و این اتفاق باعث شد که من به این حقیقت که مرگ هیچ وقت خبر نمی کند و هر لحظه ممکن است سراغ آدم بیاید پی ببرم.
مصاحبه خواندنی با متین ستوده
برسیم به سریال یادآوری و نقش شیوا! چطور شد تو از این سریال سر در آوری؟
بخشی از این اتفاق خوش شانسی من بود، خُب مثل هر کار دیگه ای با من تماس گرفته شد و من به دفتر آقای حجت قاسم زاده رفتم. از اونجایی که نقش شیوا به شدت خاص بود و آقای قاسم زاده روی این نقش حساس بودند از من تست گرفتن و من یکی دو تا مونولوگ و صحنه را براشون بازی کردم، چند روز بعد دوباره به دفترشون رفتم و مونولوگ هایی را که برام ایمیل کردند را براشون بازی کردم و همون روز برای نقش شیوا انتخاب شدم و فیلمنامه به دستم رسید و قرارداد کار را بستم و از اواخر شهریور و مهر سال گذشته، کار را شروع کردیم.
جذاب ترین نکته ای که تو را ترغیب کرد تا در این کار با این مضمون خاصش بازی کنی؟
وقتی که قرارداد بستم برای نقش شیوا اول به خاطر اسم خودِ آقای قاسم زاده بود، مگه می شه اسم حجت قاسم زاده اصل را در تلویزیون ایران نادیده گرفت؟ ایشون آنقدر برای من قابل احترام بودند و هستند که اصلاً به چیز دیگه ای فکر نکردم! همین که می دونستم پشت کار نام حجت قاسم زاده قرار داره ترغیب شدم که در این کار بازی کنم حتی اگه قرار بود یه نقش کوچیک را هم بازی می کردم! من با جون و دلم این نقش را بازی کردم چون اعتماد آقای قاسم زاده را احساس کردم که قرار بود نقش اصلی دختر کارش را به من بسپُره و این برای من موضوعی بود که نمی دونستم اون را نادیده بگیرم.
همین حالایی که روبروی هم نشستیم و سریال یادآوری به پایان رسیده از بازی در این کار پشیمان نیستی؟
نه! من اگه 10 بار دیگه هم به عقب برگردم و اگه باز هم این پیشنهاد به من بشه هر کاری که روی زمین دارم را تعطیل می کنم تا در این کار بازی کنم چون مطمئنم که این کار قشنگ ترین اتفاقی بود که در زندگی کاری من افتاد. چهار سال انتظار کشیدم تا چنین نقشی را بازی کنم و این چیزی نیست که از یاد و خاطره متین حالا حالا بیرون بره.
بهترین سکانس و دیالوگی که در این کار خودت بازی کردی و از دیگران شنیدی؟
تمام فیلمنامه این کار خاص بود! اصلاً نمی تونی دیالوگی را پیدا کنی که همین جوری نوشته شده باشه یا باری به هر جهت بوده باشه. این سَبک ادبیات در کارهای قاسم زاده یکی از شاخصه های کارهای ایشونه که از زبان زندگی حرف می زنه. «یادآوری» پر از دیالوگ هایی است که می تونه یه مسیر تازه را برات بسازه چون از حاشیه زندگی حرف نمی زنه، از خود زندگی می گه! چند تا دیالوگ را من خیلی دوست داشتم، یکی دیالوگی بود که سهیلا به مادرش می گه که «ای کاش شَرم صاعقه می شد و به من می زد و از روی زمین محو می شدم» یا دو تا دیالوگ که مادر علی می گه که «هیچکس هیچ جا منتظر یه مادر نیست، این مادران که همیشه منتظرن» و «مادر اگه مادر نباشه که نگران نیست، کسی هم که نگران نباشه مادر نیست!» جادویی است این نوع دیالوگ نویسی.
درباره خود شیوا، هم دیالوگ های خوبی داشتم و هم سکانس های خوبی، سکانس دریا و غرق شدن شیدا(خواهرم) سخت ترین سکانسی بود که بازی کردم. سکانسی که با عکس شیدا درد و دل می کردم و سکانس بهشت زهرا و خاکسپاری هم سکانس هایی بود که من از جون براشون مایه گذاشتم چون تا مدت ها حالم خوب نبود و به شدت تحت تاثیر قرار گرفتم.