علیرضا بیرانوند | حواشی علیرضا بیرانوند
نقش کلیدی و مهم علیرضا بیرانوند در قهرمانی پرسپولیس | علیرضا بیرنوند برای پیروزی چه اقداماتی انجام داد؟
علیرضا بیرانوند در دیدار مقابل هوادار نقش بسیار تعیینکنندهای داشت، چند سیو در دقایق ابتدایی بازی باعث شد تا پرسپولیس بازی را در شرایط برابر ادامه دهد و گرفتار شگفتی هوادار نشود.
علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم پرسپولیس است. همسر علیرضا بیرانوند خانوم اکرم بیرانوند است که حواشی زیادی دارد. علیرضا بیرانوند نام اصلی وی محمدرضا بوده که با شناسنامه برادر خود به فوتبال معرفی شده بازیکن فوتبال اهل ایران است. علیرضا بیرانوند که در پست دروازهبان بازی میکند. علیرضا بیرانوند بازیکن پرسپولیس است.
علیرضا بیرانوند در دیدار مقابل هوادار نقش بسیار تعیینکنندهای داشت، چند سیو در دقایق ابتدایی بازی باعث شد تا پرسپولیس بازی را در شرایط برابر ادامه دهد و گرفتار شگفتی هوادار نشود؛ اشتباهاتی که در ابتدای بازی از خط دفاع پرسپولیس رخ داد باعث شد نبض بازی از دست شاگردان اوسمار رها شود؛ اما درخشش بیرانوند در این مسابقه مزید برعلت شد تا بازیکنان با روحیه بیشتر به مسابقه ادامه دهند.
مهارهای موفق و درخشش علیرضا بیرانوند در دیدار شنبه با هوادار باعث شد تا پرسپولیس همراه با کلینشیت بیرانوند، ۲ بر صفر حریفش را شکست دهد. این مسأله در حالی بود که به عملکرد بیرو در بازیهای گذشته، چه پیش از مصدومیت و چه پس از بهبودش، نقدهای زیادی وارد بود؛ خیلیها اعتقاد داشتند علیرضا بهدلیل مصدومیتش، خیلی به خودش برای مهارهای سنگین فشار نمیآورد اما برخلاف این صحبتها، بیرانوند در این دیدار چند سوپرواکنش سنگین داشت که مهمترین آنها مهار ضربه سر سنگین بابک مرادی در دقیقه ۸۰ بود.
با این تفاسیر حالا سرخ پوشان در دیدارهای آتی با روحیه مضاعف به میدان خواهند رفت چرا که از وجود یک بیرو آماده در خط دروازه اطمینان دارند./ خبر ورزشی
استوری معنادار علیرضا بیرانوند بعد از پیروزی استقلال
منبع: خبر ورزشی
حمله انتحاری علیرضا بیرانوند به جواد خیابانی!
علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی شب گذشته مهمان تصویری برنامه فوتبال برتر بود و صحبتهایی درباره تیم ملی ایران و پرسپولیس انجام داد.
به نقل از خبرورزشی، بیرانوند در واکنش به صحبت های جواد خیابانی که بعد از بازی ایران مقابل هنگ کنگ گفته بود با عوامل پشت صحنه ویژه برنامه صداوسیما ۳ گل به هنگ کنگ می زند، گفت: انتقاد فنی را دوست داریم ولی بی احترامی را نه؛ اینکه یک مجری با ۵۰-۶۰-۷۰ سال سن بگوید بچههای پشت صحنه را جمع کنیم و گرم کنیم هنگ کنگ را میزنیم، این به بازیکن تیم ملی بی احترامی نمیشود بلکه به کل کشور بی احترامی کرده است.
زندگی نامه علیرضا بیرانوند
- من در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی خیلی ضعیف بود. من از همان ابتدای کودکی علاقه بسیار زیادی به ورزش به خصوص فوتبال داشتم و همه کار کردم تا به این علاقه و آرزویم برسم. سال اولی که به تهران آمدم حتی پول کرایه ام را نداشتم، چه برسد به اینکه بروم فوتبال بازی کنم! من از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم. واقعا خانواده من در شرایطی نبودند که بتوانند پول مرا هم بدهند. خلاصه به تهران آمدم و شروع کردم به کار کردن.
در کودکی خیلی شیطان بودی؟
- نه، اصلا. من آزارم به یک مورچه هم نرسید. واقعا فکر نمی کنم تا الان کسی از اقوام و همسایه ها از من ناراضی بوده باشد. مثلا بیاید بگوید علیرضا شیشه خانه ما را شکسته یا علیرضا ما را اذیت کرده... اصلا! برعکس، دیگران خیلی سر مرا با سنگ شکسته اند، شیشه های خانه مان را شکسته اند و من عکس العملی نشان ندادم ولی خب من آدم رکی هستم و همیشه حرفم را می زنم.
یعنی عشق فوتبال در تو جوری نبود که هر روز شیشه های خانه مردم بریزد پایین؟
- نه، عشق فوتبال در من جوری بود که همیشه با پدرم بر سر خواستن فوتبال دعوا می کردم. پدر من هم چون دستش به من نمی رسید وسایلم را پاره می کرد. وقتی بابا وسایل ورزشی مرا پاره می کرد حس می کرد مرا یک دل سیر زده! چون می دانست وسایلم را خیلی دوست دارم و حاضرم هر کاری برای فوتبال بکنم.
چه سالی وارد تهران شدی؟
- من سال 86 به تهران آمدم؛ یعنی وقتی که 15 سالم بود. من هست و نیست های فوتبال در تهران را نمی دانستم. نمی دانستم زیرگروه هایی هست، آسیاویژنی وجود دارد، من فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم. در اتوبوس یک آقایی را دیدم به اسم حسین فیض که مربی وحدت تهران بود. ما با هم صحبت کردیم. به من گفت یک تیم دارم، صد و پنجاه هزار تومان پول بده من تو را به تیم ببرم و ثبت نام کنم؛ در صورتی که من حتی کرایه به تهران آمدنم را هم از دیگران گرفته بودم! گفتم من آمده ام پیشرفت کنم و پولی هم برای خودم دربیاورم.
در این مدت با خانواده ات در ارتباط بودی؟
- نه. آن اوایل که به تهران آمدم پدر و مادرم اصلا از من خبری نداشتند. من تمام مواقعی که داشتم کار می کردم خانواده ام فکر می کردند هنوز خانه عمه ام هستم. آنها نمی دانستند دارم کار می کنم. دارم رفتگری می کنم. یک بار وقتی در کارواش کار می کردم یکی از اقوام من را دید و رفت به پدرم گفت شما واقعا فکر می کنید پسرتان دارد فوتبال بازی می کند؟ پسر شما دارد در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر طریقی بود به تهران می آمد تا مرا ببرد. تا اینکه شکر خدا باشگاه نفت کم کم به من یک نمازخانه داد تا آنجا بخوابم. بعد می رفتم در رختکن می خوابیم و بعد از آن هم یک سوییت در اختیار من گذاشتند که در آن 8 نفر بودیم.
چرا دروازه بانی را انتخاب کردی؟
- راستش من اول که فوتبال بازی می کردم، فوروارد بودم. یک بار به درخواست بچه های مدرسه فوتبال ایستادم درون دروازه. سه تا اتوپ را گرفتم و بچه ها خیلی تشویقم کردند. گفتن وقتی استعدادش را داری توی دروازه بایست. این را گفتند چون خروج هایم خوب بود و نترس بودم. با این ترتیب من ایستادم توی دروازه. آقای جواد محمودی در این راه خیلی مرا کمک کردند.
برسیم به اولین قراردادت با نفت.
- اولین قراردادم با نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به من پول دادند که آن را به خانواده ام دادم. وقتی از نوجوانان به امید رفتم قراردادم شد 2 میلیون و 500 هزار تومان. پنج سال پیش که نفت به لیگ برتر آمد، قرارداد من 85 میلیون تومان شد. چون آن اوایل روی نیمکت بودم و بازی به من نمی رسید. سال به سال 20 درصد به قراردادم اضافه می شد. زمان سرمربیان بعدی هم قراردادم بیشتر شد. مثلا زمان آقا یحیی 300 تومان می گرفتم.
یعنی اولین قرارداد رسمی ات با تیم نفت سال 89 بود؟
- بله. فصل 89-88 بود که 85 میلیون تومان قرارداد داشتم.
با این گذشته ای که گفتی، چطور با این همه سختی پای علاقه ات به فوتبال ماندی؟
- من تمام این سختی ها را برای فوتبالم کشیدم. از روز اول می دانستم نیت و شغل اصلی من فوتبال است پس مجبور بودم برای هدفم این کارها را انجام دهم. هر جا می رفتم می گفتم فقط یک جای خواب به من بدهید، برایتان کار می کنم. به رستوران رفتم گفتم به شما در شستن ظرف ها کمک می کنم. آنها به من یک اتاق برای خوابیدن دادند و هر روز ساعت 6 صبح مرا بیدار می کردند و تا ساعت 12 ظرف می شستم. می رفتم سر تمرین، دوباره برمی گشتم و باید کمک می کرم. بعضی وقت ها خیلی اذیت می شدم و روزی هزار تومان هم بیشتر به من نمی دادند! تمام این دردسرها به خاطر هدف اصلی بود.