افشاگری یک دستیار کارگردان زن از آزار و اذیت بازیگر معروف
سمیه میرشمسی دستیار کارگردان در روزهای اخیر در رشته توییتی به افشاگری دربارهی درخواست جنسی یک بازیگر مطرح سینما در پشت صحنهی یک فیلم گفته است که با واکنشهایی روبرو شده است.
سمیه میرشمسی دستیار کارگردان در روزهای اخیر در رشته توییتی به افشاگری دربارهی درخواست جنسی یک بازیگر مطرح سینما در پشت صحنهی یک فیلم گفته است که با واکنشهایی روبرو شده است ازجمله انجمن انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما. میرشمسی در یادداشتی جدید از حمایتها ابراز خوشحالی کرده است.
خلاصهی رشتهتوییت سمیه میرشمسی را با حذف بخشی از اسامی در زیر میخوانید:
۱. «من به عنوان یک کارگردان سینما در این سالها تمام تلاشم این بوده که در مسیر درست انسانی حرکت کنم و در [پشت صحنه] کارهام تمام دوستان میتونن گواهی بدن [که] فضای امنی رو برای همه ایجاد کنم». این حرفهای [ع] در ویدئویی بود که در دفاع از سیاوش اسعدی و آیدین آغداشلو دربرابر روایتهای #من_هم {میتو} منتشر کرد.
من، سمیه میرشمسی که در پشت صحنه یک فیلم به تهیهکنندگی و کارگردانی آقای [ع] با سمت دستیار دوم کارگردان حضور داشتم، با صدای بلند، فریاد میزنم که ایشان دروغ میگویند و تجربه من در آن فیلم، تلخترین تجربه کاری من در سینمای ایران بود.
این روایت من است از آزاری که از طرف [ا] در یکی از فیلمهای [ع] دیدم و ایشان باوجود اطلاع از ماجرا، نه تنها هیچ برخوردی نکرد، بلکه من را به حاشیه سازی متهم کرد. حالا که چند روایت درباره [ا] منتشر شده، من هم جرات میکنم و روایت خودم را مینویسم:
به احترام دوستان و همکارانم، نام فیلم و افراد دیگر را نمینویسم.
در یکی از فیلمهای [ع] با سمت دستیار دوم کارگردان مشغول به کار شدم. پروژه پربازیگری بود و لوکیشن ثابت ما یک خانه قدیمی سه طبقه در مرکز تهران بود.
یکی از وظایف من بردن بازیگران از اتاق گریم و لباس – که روی پشت بام بود – به صحنه بود. آنهایی که با [ا] کار کردهاند میدانند که همه او را [عمو] صدا میزنند.
یکی از روزها بعد از تمام شدن پلان، او لباساش را درآورد و به من داد و گفت «ببر بالا به اتاق لباس».
من لباس را گرفتم و به مسئول لباس که آنجا ایستاده بود تحویل دادم.
چند ساعت بعد در اتاق پرو در حال پوشیدن لباس جدید بود. من طبق وظیفه رفتم و از بیرون صدایش کردم که «[عمو]، الان فلان سکانس رو میگیریم». ناگهان با یک پرخاش عجیب و صدایی که از عربده بلندتر بود سر من فریاد کشید:
«کی به تو گفته به من بگی [عمو]؟ کی اصلا به تو اجازه داده با من حرف بزنی؟ چرا وقتی من لباسم رو به تو میدم که ببری بالا و بگذاری در اتاق، لباس رو به یکی دیگه میدی؟ من میخوام تو از «این پلهها» بالا و پایین بری. من میخوام تو بیشتر کار کنی. مگه نمیدونی دستیار دو در اختیار بازیگره؟ تو در اختیار منی و هر کاری که من میگم باید انجام بدی».
این دیالوگها را با چنان خشمی فریاد میکشید که حتی یکی از بازیگران که در حال تعویض لنزش بود، هول شد و لنز را زمین انداخت. من از ترس میلرزیدم و نمیدانستم این یک شوخی است یا واقعا جدی میگوید.
این حجم توهین برای من قابل باور نبود. صدایش را نه تنها کل گروه، که خود آقای کارگردان هم قطعا شنید. اما هیچ کس جرات حرف زدن نداشت.
بعد از پایان روز برایش پیام فرستادم و نوشتم «سلام آقای [ا]. سمیهام. میخواستم بابت اینکه امروز شمارو به اسم کوچک صدا زدم عذرخواهی کنم.
درضمن خواستم بدونین که من خیلی کمتر از شما در سینما کار کردم اما میدونم که دستیار دو کارگردان وظایفش مشخصه و در اختیار بازیگر نیست. اگر شما کسی رو لازم دارید، بهتره برای خودتون دستیار شخصی بیارین. من دارم کارمرو بهتر و بیشتر از هر کسی انجام میدم و لازم نیست شما از من کار اضافهتری بخواین. من روزانه بارها و بارها اون پلههارو بالا و پایین میرم».
چند روز گذشت. [ا] رسما پادشاه صحنه بود و هیچ وقت حتی یک کلام از سمت کارگردان یا آنهایی که میتوانستند جلوی رفتارش را بگیرند در نمیآمد.
در یکی از روزها همه در اتاق گریم جمع بودیم. یکی از بچهها پفک خریده بود و با هم گپ میزدیم و منتظر بودیم تا کار گروه نور تمام شود. [ا] هم بود و با موبایلش مشغول بود. یکی از پسرها از روی میز کنار او یک پفک برداشت و به سمت پشت بام رفت.
ناگهان [ا] با یک لحن خشک خطاب به او گفت «بذار سر جاش». آن پسر نفهمید که شوخی میکند یا جدی است. با خنده به راهش ادامه داد، اما [ا] با مشت به روی میز کوبید و با عربده به سمتش حمله کرد و با مشت و لگد به جانش افتاد و با قدرت به پشت بام پرتش کرد.
هیچ کس جلویش را نگرفت، یا از حیرت و یا جرات نداشتن.
به سکانسهای شب رسیدیم. در یکی از شبها در اتاق گریم به من گفت «از من میترسی؟» گفتم «نه آقای [ا]». گفت «چرا با من حرف نمیزنی؟ چرا دور از من میایستی؟» گفتم «حرف خاصی که خوشتون بیاد بلد نیستم» و از اتاق بیرون رفتم.
[ا] گفت که برای سکانس امشب حتما باید سرخوش باشد. یکی از بچهها را فرستادند و برایش از خانه آورد و او هم نوشید، آنقدر که روی پا نبود و دیالوگها را نمیتوانست بیان کند. پلان مدام تکرار و تکرار میشد، اما فایدهای نداشت. آن وسط مدام سعی میکرد با من ارتباط بگیرد و صمیمی شود، انقدر معلوم که یکی از بازیگران، من را کنار کشید و گفت «سمیه جلوی چشمش نباش؛ امشب تو دختر منتخب [عمو]یی». مجبور شدند زودتر برای شام تعطیل کنند که لااقل حال او کمی بهتر شود. همه برای شام به حیاط رفتند. از من خواستند برای [ا] قوه ترک غلیظ درست کنم و ببرم تا سر حال بیاید.
با یکی از بچهها در پشت بام نشست و من هم مشغول قهوه درست کردن شدم. کسی جز من و آن همکار و آقای [ا] نبود. قهوه را برایش بردم و گفتم بفرمایید. نفر سوم هم بلند شد که برود. ناگهان [ا] دستم را محکم گرفت و گفت «بیا بشین روی پام. چرا از من میترسی؟»
من را کشید سمت خودش و از من خواست صورتش را ببوسم. دستم را فشار میداد. مجبور شدم روی زمین بنشینم که همین باعث شد همکارم که در حال رفتن به صحنه بود متوجه شود و برگشت. [ا] ناگهان زد زیر گریه «از من نترس، من بد نیستم، من خیلی چاقم، من بیچارهام و…»
نمیدانستم که باید چه کار کنم. فقط میخواستم دستم را ول کند و بروم. همکارم دست [ا] را از دستم جدا کرد و به خاطر من ماند. اگر رفته بود نمیتوانستم از دستش فرار کنم و مجبور میشدم فریاد بکشم. به زور همکارم قهوهاش را نوشید و همانجا شلوارش را پایین کشید و جلوی ما شاشید.
فردای آن روز کل اتفاق را به [ع] که هم تهیه کننده بود و هم کارگردان گفتم. پاسخش این بود «من کاری با این چیزها ندارم، حاشیه درست نکن». از آن روز تا آخر فیلمبرداری با [ا] یک کلمه هم حرف نزدم و او هم کاری با من نداشت.
من در سینمای ایران شانس کار کردن با بهترین کارگرانان و بهترین گروهها را داشتم. همین [ا] در جلوی دوربین یک کارگردان بزرگ جرات این رفتارها را ندارد. اما این فقط در بعضی پروژهها است.
در بسیاری از پروژهها بازیگران پادشاهی میکنند و ما بچههای پشت صحنه به راحتی آزار میبینیم و حذف میشویم چون بازیگر «راکورد» دارد. وقتی یک بازیگر بزرگ با یک کارگردان کوچک کار میکند، همه میدانیم که پادشاه صحنه کیست.
تعدادی از واکنشها در توییتر
ر.ف: بیانیه انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما در مورد روایت شجاعانهی سمیه میرشمسی، اگرچه آشکارا محافظهکارانه است اما اتفاق مهم و خوبیه.
از دستاوردهای آشکار #میتو در ایجاد حساسیت و مسئولیتپذیر کردن گروهها.
قدم: الان داشتم صحبت های #سمیه_میرشمسی رو میخواندم راجع به دسته گل […]. عجیبا غریبا واقعا #سینما به یه همچین وضعی افتاده که بازیگر مست کنه سر صحنه به عوامل دست درازی کنه!
آرامه اعتمادی: این چندمین بار است که انجمن برنامهریزان و دستیاران کارگردان خانه سینما در رابطه با هتک حرمت و بیاحترامی و تعرض به یکی از اعضایش بیانیه میدهد و از آنها و افشاگریهایشان دفاع میکند. یک بار بعد از صحبتهای #سعید_روستایی و اینبار بعد از افشاگری #سمیه_میرشمسی. بیش باد.
مریم: سمیه میرشمسی در این روایت مشخصا درباره #آزار_جنسی از سمت […] حرف زده بعد هیات مدیره انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان بیانیه داده موضوع رو به «برخورد تحقیرآمیز» تقلیل داده و گفته فقط نسبت به زنان نبوده و گزارش درباره توهین، تهدید و تحقیر مردها هم داشتیم.
علیرضا شاکر: روایت #سمیه_میرشمسی از #آزار_جنسی توسط […] واقعا تامیل برانگیز و خجالت آور است. بهتره #خانه_سینما و دیگر نهادهای صنفی و غیر صنفی به این موضوع و دیگر ادعاها درباره این بازیگر ورود کنند. فعلا هم تا تعیین تکلیف از ادامه کار آقای […] جلوگیری کنند.
حمایت انجمن دستیاران کارگردان سینما از سمیه میرشمسی
متن بیانیه هیات مدیره انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینما بدین شرح است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و عرض تبریک سال نو به همکاران عزیز در صنعت فیلم ایران
پس از مطالعه خاطرات تلخ و عبرت آموز همکارمان سرکار خانم میرشمسی از پشت صحنه یک فیلم، که به شکل نسبتا گسترده ای در فضای مجازی در حال بازنشر است، لازم دیدیم که در این مورد مهم اعلام نظر و موضع گیری کنیم:
یک. با توجه به شناخت از گذشته همکارمان خانم سمیه میرشمسی، به طور کلی، صادق بودن ایشان را تایید میکنیم.
دو. متاسفیم که اعلام کنیم، این نوع بداخلاقی ها و ایجاد ناامنی های روانی و حتی تهدید و برخورد فیزیکی در پشت صحنه تولید صنعت فیلم ایران، برای نخستین بار نیست که اتفاق می افتد و برای ریشه کن کردن این رویه غیر انسانی، برخورد ریشه ای، جدی و هماهنگی های بیناصنفی نیاز است.
سه. لازم به توضیح است که اینگونه برخوردهای تحقیرآمیز فقط نسبت به همکاران محترم خانم، صورت نگرفته و بارها گزارش هایی مبنی بر توهین، تهدید، تحقیر و حتی درگیری فیزیکی نسبت به آقایان همکار نیز دیده شده است.
چهار. ما در چندین مورد که اعضایمان با ارائه مستندات، نسبت به رفتار دور از شان همکاران دیگری در فضای کاری، شکایت داشته اند، به شکل رسمی و از طرق مختلف، مطلب را پیگیری و شکایت مکتوب کرده ایم.
اما اکنون که این مساله به عنوان مشتی نمونهی خروار به شکل عمومی مطرح شده، وظیفه خود می دانیم که در هماهنگی با کانون محترم کارگردانان سینمای ایران، صنف واحد تهیه کنندگان، انجمن محترم مدیران تولید، انجمن محترم بازیگران سینمای ایران، مدیر عامل موثر خانه سینما و همکاران مان در سازمان سینمایی کشور، مسائل را به شدت و دقیق پیگیری کرده و موجب عدم تکرار این قبیل هنجارشکنیها در آینده شویم.
ما به تمامی آحاد انجمن خودمان تاکید میکنیم که در هیچ پروژهای، مصلحتی بالاتر از شان و کرامت انسانی و حفظ حریم شخصی و کاری شما وجود ندارد و در صورت مشاهده کوچکترین هتک حرمت نسبت به خود و دیگر اعضای گروه؛ شرط عقل و خرد است که زیر بار حرف و عمل زور نرفته و صنف را حامی همیشگی و قدرتمند خود دانسته، مراتب را دقیق و بدون ممیزی گزارش کنید.
ما برای ایجاد امنیت روانی، اقتصادی، جانی، شخصیتی و حفظ موجودیت نیروی کار سینمای ایران، اراده کافی و قدرت عمل اجرایی داریم، پس خواهشمندیم مطلقاً در هیچ زمینه ای احساس نگرانی نکرده و با سکوت خود، امکان سو استفاده از موقعیت و جایگاه شغلی را به آنانکه، شان و منزلت کار جمعی را به هیچ می انگارند، ندهید.
در پایان ضمن ابراز تاسف شدید نسبت به رفتار های مذکور، آرزومندیم که روحیه دوستی، یکرنگی، نجابت و مساوات در روابط حرفهای صنعت فیلم ایران بیش از پیش تکثیر گردد.
با آرزوی سالی سرشار از پاکیزگی و نشاط
هیات مدیره انجمن صنفی برنامه ریزان و دستیاران کارگردان سینما
۱۴۰۰/۰۱/۰۷»
واکنش جدید سمیه میرشمسی
سمیه میرشمسی ساعاتی پیش در اینستاگرام نوشت:
پس از بیانیه عجیب «خانه سینما» در واکنش به قتل «بکتاش آبتین»، من هم مثل بسیاری از اعضای خانه بر آن متن اعتراض کردم و نوشتم دیگر خودم را عضوی از «خانه سینما» نمیدانم. اما بیانیه امروز همکاران و رفقایم در «انجمن صنفی برنامهریزان و دستیاران کارگردان سینما» برایم ثابت کرد چقدر وجود یک نهاد صنفی در ایران میتواند ارزشمند و امیدبخش باشد. همکارانم در انجمن، به بعضی مدیران خانه سینما نشان دادند چگونه میتوان ماند و مقهور قدرت نشد.
در این دو روز بسیاری به من لطف داشتند و پشتم ایستادند. اما، هم خودم میدانم و هم شما که موضوع «من» نیستم. من یکی از هزاران زن هنرمند، کارمند، دانشجو، ورزشکار و… در این مرز پرگهرم که تجربهای مشابه میلیونها زن دیگر در سراسر جهان داشتهایم. این حمایتها فقط برای من نیست؛ برای تو است! تویی که یا مثل من آزار دیدهای، یا مثل او آزار دادهای، یا مثل آن یکی چشمانت را بستهای. این حمایتها یعنی «ما همدیگر را پیدا کردهایم» و این عجب خبر امیدوارکنندهای برای ما، و چه خبر هولناکی برای آنها است.
وقتی روایتم را با نام خودم منتشر میکردم، تصورم آن بود که با موجی از حملات و ترورهای آنلاین روبرو خواهم شد. اما اگر حتی یک صدهزارم هم میدانستم که چقدر پشتم به تمام رفقایی که میشناسم و نمیشناسم گرم است، همان روز با اولین آزار در پشت صحنه، چنان پاسخی را فریاد میزدم که دیگر کسی جرأت یک بیاحترامی «کوچک» را هم به خودش ندهد.
من حالا این را فهمیدهام؛ مثل تو. تو هم حالا فهمیدی که اگر کسی نگاه چپ به تو کرد، دستش را جلو آورد، خواسته کثیفی داشت و فکر کرد چون به هر دلیل از تو ارشدتر است، پس مالک تو است، مقابلش بایست، رسوایش کن و دلت قرص باشد که یک جهان با تو است.
سلاح آنها در برابر ما «ترس» است؛ ترسی که باعث شد من هفت سال با آن خاطره تلخ زندگی کنم و دم نزنم. اما وقتی پنج نفر روایتشان را گفتند، #من_هم جرأت کردم و نوشتم و شدم ششمین نفر. اگر به من میگویید «شجاع»، این را بدانید که اگر شجاعتی هست، آن را از تمام روایتهای قبلی گرفتهام. پس شما هم شجاع باشید و کاری کنید که حداقل بعضیهای دیگر هم با کابوس از خواب بپرند.
ما همدیگر را پیدا کردهایم و این بدترین خبر عمر بعضیها است.
بابک کریمی: باید سکوت را در مورد آزار در سینما بشکنیم
بابک کریمی بازیگر سینما نیز در حمایت از سمیه میرشمسی در اینستاگرام نوشت:
چند نفر از همکاران انتقاد کردند که «مدتیست عدهای با حمله به هنرمندان در صدد ساکتکردنشان هستند و این نوع نوشتهها آب به آسیاب این جماعت میریزد و سینما را بیاعتبار میکند.»
نه دوستان عزیز!
آنچه صنف سینما را بیاعتبار میکند سکوت و منفعل بودن خود ماست. وقتی تهیهکننده و کارگردان یک فیلم، با آگاهی از این که فلان شخص چندین بار رفتار نادرستی با عوامل داشته و باعث آزار گروه شده، همچنان بدون هیچ تذکری از او دعوت به کار میکنند، شریک آن آزار هستند.
کسانی هم که میبینند و میشنوند و سکوت میکنند، در این شریکند و نمیتوانند با جملاتی مانند «من وارد مسائل شخصی افراد نمیشم، مشکل خودشونه» از بار مسئولیت فرار کنند. تامین امنیت جسمی و روحی عوامل فیلم یکی از مسئولیتهای مهم مدیر پروژه است.
متاسفانه این نوع” اعمال قدرت و اخاذی” در سطوح مختلف جامعه بسیار شایع است و فقط مختص سینما نیست.
ماجراها در ادارات، دانشگاهها، مدارس، بیمارستانها بسیار اتفاق میافتد. ولی ما که معتقد به فرهنگ سازی در راستای بهبود جامعه هستیم، برای جهان پیامهای شاعرانه میفرستیم، به جوایزمان افتخار میکنیم، وظیفه داریم قدم اول را از نزدیکترین افراد زندگی خودمان شروع کنیم و حیات محل کارمان را هر روز آب و جارو کنیم تا حرفمان اعتبار داشته باشد.
هدف این نیست که کسی ممنوعالکار بشود، اما یک تغییر بنیادی در رفتار و رعایت احترام الزامیست.
تمام جوانان قربانی رفتارهای ناهنجار، چه زن، چه مرد هم باید بدانند که احترام اولین شرط هر نوع همکاریست. در غیر این صورت حق اعتراض دارند و نباید زیربار تحقیر و اخحاذی بروند. سکوت را بشکنیم.
کیوان کثیریان: سکوتی که باید بشکند
کیوان کثیریان، منتقد سینمایی، در سایت سینماسینما نوشت:
به نظر میرسد در شرایط فعلی و افشاگری قربانیان تعرض در سینما، افکار عمومی منتظر واکنشی درخور از طرف کانون کارگردانان -که طی این مدت، کم بیانیه نداده- و انجمن بازیگران و صنوف تهیهکنندگی است، البته بدون لحاظ کردن رفاقتها و مناسبات مرسوم و موجود.
هرچند هنرپیشهای که نامش مطرح شده، اولین نیست و چندمین فرد مشهور در سینماست که در ماجرای آزار، نامش به میان آمده. در موارد پیشین هم سکوت، تنها واکنش صنوف سینمایی و سایر سینماگران بود. آنها به کارشان رسیدند و صدای افشاگران هم به جایی نرسید. اما بالاخره یکجا باید این ماجرا فیصله پیدا کند. روزی که سکوت آدمهای بیشتری شکسته شود، اتفاقات تازهتری خواهد افتاد. این تابو بزودی شکسته خواهد شد و امیدوارم چهرههای مشهور، محافظهکاری را کنار بگذارند و شجاعت بیشتری برای افشای حقایق بیابند. چرا که هیچکدام از آزارگران سینمای ما، به بزرگی هاروی واینستین نیستند. تعرض و تجاوز از هرکسی سر بزند، محکوم و مطرود است چه قاری قرآن باشد، چه هنرپیشه و کارگردان و تهیهکننده سینما.
امیدوارم این روند در همه حوزهها اعم از سیاست و اقتصاد و رسانه و سایر عرصههای فرهنگی و فضاهای اداری دولتی و خصوصی… بدون ملاحظه و مراعات و واهمه، رواج یابد، سکوتها بشکند و این فضای ناامن به جای قربانیان، تن متجاوزان را بلرزاند.
به شجاعت سمیه میرشمسی و پیشگامی ارزشمند بابک کریمی در حمایت از قربانیان و شرافت کانون دستیاران درود میفرستم. البته که همین صنف هم باید در پاکسازی درونیاش، فراوان بکوشد.
عامدانه نام خانه سینما را به میان نیاوردم چون در چندسال اخیر، منفعلترین، بیعملترین و خنثیترین نهاد موجود در کشور است و عملا وجود خارجی ندارد.