داستان ضرب المثل گاو بی شاخ و دم! | ماجرای ضرب المثل معروف
در روزی از روزها پسرکی نادان به همراه خانواده خود در شهری زندگی میکردند. پسرک هیچ چیزی از ادب و شعور نمیدانست و همیشه بدون فکر دست به انجام هر کاری میزد. او عادت کرده بود که همیشه سر زده به خانه کسی برود و به خانهشان سرک بکشد.
ضرب المثل گونه ای از بیان است که معمولاً تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ها نهفته است. بسیاری از این داستان ها از یاد رفته اند، و پیشینهٔ برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست؛ با این حال، در سخن به کار می رود. شکل درست این واژه «مَثَل» است و ضرب در ابتدای آن اضافه است. به عبارتِ دیگر، «ضرب المثل» به معنای مَثَل زدن (به فارسی:داستان زدن) است.تاریخ پیدایش امثال و حکم به مدت ها پیش بر می گردد چنانچه از قدیم الایام جملات و ماجراهایی وجود داشتد که بخاطر یک اتفاق بازگو می شدند و ربطی به این اتفاقی که افتاده بود داشته است،تا پیش از این تاریخچه ضرب المثل هایی راکه با عنوانی رواج داشته اند بررسی می کردیم اما در این مطلب قصد داریم خود انواع ضرب المثل را ریشه یابی کنیم و ببینیم ضرب المثل معروف چیست.در روزی از روزها پسرکی نادان به همراه خانواده خود در شهری زندگی میکردند. پسرک هیچ چیزی از ادب و شعور نمیدانست و همیشه بدون فکر دست به انجام هر کاری میزد. او عادت کرده بود که همیشه سر زده به خانه کسی برود و به خانهشان سرک بکشد.
این اوضاع سبب شده بود تا اطرافیان و فامیل از دست او اذیت شده و ارتباطشان را با او قطع کنند. این کار سبب ناراحتی پسرک نشد و او همچنان به کارهایش ادامه داد. آزار و اذیتهای او به قدری زیاد شده بود که دیگر افراد از دست او اذیت میشدند.
روزی فردی در میان مردم پسرک را به گاو تشبیه کرد و گفت: او گاو بی شاخ و دمی است که حال قصد آزار و اذیت ما را دارد. پس پیرمردی پسرک را کنار کشید و با او صحبت کرد و گفت: پسرم رفتار و ادب تو درست نیست و باید بتوانی تغییری در آنها به وجود بیاوری، در غیر این صورت مردم تو را از شهر بیرون خواهند کرد.
پسرک پس از اتمام صحبتهای پیرمرد راهی منزل شد و به حرفهای پیرمرد فکر کرد و گفت: بهتر است تغییری در خود به وجود بیاورم تا همه مردم را حیرتزده کنم، پس دست به کار شد. از آن پس هروقت مردم میخواهند به فردی اشاره کنند که نادان بوده و از عقل خود برای امور استفاده نمیکند، از ضرب المثل گاو بی شاخ و دم استفاده میکنند.
انسان و حیوانات تفاوتهای بسیاری با یکدیگر دارند که یکی از آنها برخورداری و عدم برخورداری از عقل و فهم است. انسان با عقل و فهم خود میتواند فکر کرده و با سنجیدن اوضاع، کاری را انجام دهد. ولی حیوانات این قابلیت را ندارند و نمیتوانند راجع به چیزی فکر بکنند. به همین سبب بدون فکر به چیزی عمل میکنند و چون از عاقبت کاری آگاهی ندارند از نتیجه آن نیز ناراحت نخواهد شد.