تغییر قیافه میترا رفیع بعد از مهاجرت!! | میترا رفیع به کل فرق کرده + عکس

تغییر قیافه میترا رفیع بعد از مهاجرت!! | میترا رفیع به کل فرق کرده + عکس
کدخبر : 19556
پایگاه خبری تحلیلی پیشنهاد ویژه :

میترا رفیع بازیگر تازه کار تلویزیون است که این روزها به خاطر نقش آفرینی در سریال گیلدخت به شهرتش افزوده شده است. میترا رفیع با سریال بی همگان به شهرت رسید. میترا رفیع دارای مدرک کارشناسی ارشد بازیگری است . میترا رفیع تاکنون ازدواج نکرده است. در ادامه به آخرین حواشی از زندگی میترا رفیع می پردازیم.

میترا رفیع

میترا رفیع متولد دوازدهم آذرماه سال یک هزار و سیصد و هفتاد و سه در تهران است. پدر ایشان سال هاست که فوت کرده و دارای یک خواهر و خواهرزاده است.

میترا رفیع بازیگر در رشته تحصیلی بازیگری و نمایش تحصیل کرده و دارای مدرک کارشناسی ارشد بازیگری از دانشکده هنر تهران می باشد.

میترا رفیع هنوز ازدواج نکرده و مجرد می باشد.

سال 1387 در 14 سالگی با نمایشی به نام «نقطه چین ها» به کارگردانی امیرحسین شفیعی اولین تجربه بازیگری خود در جشنواره فجر را بدست آورد.

او افتخارات خود را در سال 1391 با جایزه بهترین بازیگر زن تئاتر دانشگاهی و جایز بهترین بازیگر و کارگردان زن جشنواره مونولوگ دانشگاه هنر سال 1392 تکمیل کرد.

خانم بازیگر کارگردانی دو نمایش «یه جوری مثلِ …» و «از این تاریکی» را نیز تا کنون تجربه کرد است که یک جوری مثلِ … برای جشنواره پاکستان نیز دعوت شده بود.

بصورت حرفه ای بازیگری در سینما را از سال 1396 با فیلم «کلمبوس» در کنار بازیگرانی چون فرهاد اصلانی، هانیه توسلی و مجید صالحی شروع کرد.

میترا رفیع سال 1396 با فیلم کلمبوس به‌صورت حرفه ای بازیگری در سینما را آغاز کرد و بعد از آن در فیلم کوتاه LADY و سینمایی من می ترسم و مجدلیه مقدس حضور موفقی داشت.

میترا رفیع با بازی در سریال از سرنوشت در سال 1398 در نقش مه لقا در میان مخاطبان تلویزیون شناخته شد. او در سریال آخرین پناه نیز حضور موفقی داشته و به تازگی در سریال بی همگان نیز در کنار بازیگران مشهوری چون مهدی سلطانی، کمند امیر سلیمانی، سمیرا حسن‌پور و... به ایفای نقش پرداخته است.

در ادامه این بخش از فرهنگ و هنر نمناک و بیوگرافی بازیگران، نگاهی خواهیم داشت به فیلم و سریال هایی که میترا رفیع بازیگر سریال از سرنوشت و بی همگان در آن به ایفای نقش پرداخته است.

در سال 1401 هم با سریال بی همگان و در نقش الناز یوسفیان کنار چهره هایی چون مهدی سلطانی و نسرین بابایی به تلویزیون بازگشت.

 درباره علت قبول این نقش می گوید؛ برای من واکاوی این کاراکتر و بررسی خواستگاه اجتماعی و عاطفی اش جذاب بود.

هر نقش، تکه ای از وجودم.

هر نقشی که با آن مواجه می‌ شوم، در زمان تولید اثر، تکّه‌ ای از جانم می‌ شود.

چه بگویم از لحظاتی که با (الناز یوسفیان) گذراندم؟ هربار که گریست با او گریستم و قلبم شکست، هربار که امیدوار شد، قلبم روشن شد از نور امید.

بله، حقیقت این است که من با نقشم می‌ خندم، می‌ گریم، اعتماد می‌ کنم، گریزان می‌ شوم، می‌ مانم و ادامه می‌ دهم تا لحظه‌ ی پایان.

متن مصاحبه میترا رفیع با بهانه بازی در نقش الناز در سریال بی همگان:

کمی از فیلمنامه و ایده‌ی این کار بگویید. فیلمنامه‌ی این مجموعه چه ویژگی‌هایی داشت که آن را پذیرفتید؟

از آنجا که این سریال درامی اجتماعی و خانوادگی‌ست جهانش به جهان اکثر ما نزدیک است؛ پس درباره‌ی پیرنگ این اثر باید بگویم که در لحظه‌ی اول شنیدنش برایم جذاب بود و به عنوان دختری جوان که در جامعه‌ای مشابه به جامعه‌ی (الناز یوسفیان) زندگی می‌کنم مشتاق بودم که سرنوشت (الناز) را بشنوم و چگونگی مقابله او با سرنوشتش برایم پرسش بزرگی بود که در روند مطالعه و بررسی فیلمنامه به پاسخش رسیدم. در این بحث کوتاه، ویژگی‌های دراماتیک این فیلمنامه را کنار می‌گذارم و صرفاً درباره‌ی وجود انسان‌هایی که ما به اِزای ِ واقعیِ (الناز) هستند و در جامعه‌ی ما و در کنار ما در حال زندگی هستند صحبت می‌کنم.

دختران یا پسرانی که همواره برای رسیدن به خواسته‌هایشان صادقانه تلاش کرده‌اند و از جان و آسایش و زمانشان چشم پوشیده‌اند، اما به دلیل مشکلاتی که مثل گیاهان خودرو سر راه آن‌ها سبز می‌شوند، ناکام و ناآرام باقی می‌مانند. به هر حال منظور من این است که النازها فراوانند؛ جوانان جسور و پرشوری که همه را مثل خودشان صاف و صادق می‌بینند، ولی مختصاتی که در حوزه‌ی اختیار و اراده‌ی آن‌ها نیست، زندگی را برایشان به گونه‌ای ترتیب می‌دهد که از وضعیت مطلوب فرسنگ‌ها دور بمانند. شاید من و هر کدام از ما به نوعی یک (الناز) باشیم. برای من واکاوی این کاراکتر و بررسی خاستگاه اجتماعی و خاستگاه عاطفی‌اش جذاب بود.

بازیگران معمولا در خلق کاراکترهای ملودرام لازم نیست که به دنبال مابه ازای خارجی بروند. از نقش‌آفرینی در این کار (خانوادگی_ملودرام) و چگونگی رسیدن به نقشتان برایمان بگویید؟

میترا رفیع

این پرسش در ذهن شما درباره‌ی نحوه‌ی مواجهه‌ی من با یک نقش مشخص؛ یعنی (الناز یوسفیان) بوجود آمده. اما در حقیقت پرسشی کلّی‌ است و اگر بخواهم به آن پاسخ بدهم بهتر است درباره‌ی شیوه‌ی بازیگری‌ام بگویم. یافتن و تحلیل ما به ازای یک شخصیت نمایشی در جهان واقعی گاهی کمک کردن به هنرپیشه‌ است و گاهی آسیب زدن به کار اوست. چرا که در بعضی از کارها صرفا باید جهان عاطفی و خاستگاه فرهنگی و طبقه‌ی اجتماعی آن نقش مورد مطالعه قرار بگیرد و هنرپیشه با اندوخته‌ی اطلاعاتی‌اش درباره نقش و بهره‌گیری از تجربه‌ی زیستی خودش به شخصیت جان بدهد.

البته بعضاً تصور می‌شود که هرچه شخصیت به جهان هنرپیشه نزدیک‌تر باشد؛ آفرینش آن نقش سهل‌تر خواهد بود، شاید در نگاه اول به دلیل نزدیک بودن سن و ظاهر الناز به خودم یا شباهت‌های دیگر، اینگونه به نظر برسد که بازی در نقش این دختر کار آسانی بوده اما در واقع کشف پیچیدگی‌های عاطفی این نقش و همزمان به کارگیری تجربه‌ی زیستی خودم به ظرافت بسیاری احتیاج داشت و از طرفی خیلی از خُلقیات، امکانات و شرایط خانوادگی (الناز) از من دور بود پس تلاش کردم با شبیه‌سازی عاطفی و گاهی بهره‌گیری از «تخیلِ فعّال» و تخیل کردن فضایی که باید در آن قرار می‌گرفتم سراغ این نقش بروم. از سویی دیگر هم کمک‌ها و راهنمایی‌های کارگردان و گروه برایم مایه‌ی دلگرمی بود.

ایفای این نقش چه تاثیری در خودتان داشته است؟

هر نقشی که با آن مواجه می‌شوم، در زمان تولید اثر، تکّه‌ای از جانم می‌شود. چه بگویم از لحظاتی که با (الناز یوسفیان) گذراندم؟ هربار که گریست با او گریستم و قلبم شکست. هربار که امیدوار شد، قلبم روشن شد از نور امید. بله، حقیقت این است که من با نقشم می‌خندم، می‌گریم، اعتماد می‌کنم، گریزان می‌شوم، می‌مانم و ادامه می‌دهم تا لحظه‌ی پایان. تا روزی که ناگزیر به ترک کردن آن نقش شوم. این آرزو که «ای کاش عمر نقش تمام نشود» همواره در دل من بیدار است. البته چیزهای بسیاری هست که می‌توانم درباره‌ی تأثیر نقش بر بازیگر بگویم. در واقع موضوع پایان‌نامه‌ی فوق‌لیسانسم هم با این ماجرا بی‌ارتباط نبود. چگونگی خلق نقش و چگونگی ترک نقش با نگاهی به تعالیم «یرژی گروتوفسکی» مسئله‌ای بود که مطرح کردم.

هم آنگونه که از کلان‌ترین و تأثیرگذارترین اعضای گروه گرفته تا خردترین افراد گروه برای رساندن بازیگر به شرایطی مطلوب در جهت خلق نقش تلاش می‌کنند و همه‌ی تمهیدات اجرائی برای قرار گرفتن بازیگر در جایگاه شخصیت دراماتیک در نظر گرفته می‌شود، همانگونه هم باید برای ترک کردن نقش تلاش کرد و تمهیداتی اندیشید، که این دفعه بار تمام این مسئولیت بر دوش خود بازیگر است و این عملی برای مراقبه و نگهداری از سلامت خود اوست.

بنا به دریافت شخصی من اگر یک بازیگر مدت طولانی دست به آفریدن کاراکترهای گوناگونی بزند، که هر کدام از جهت عاطفی و اجتماعی با هم متفاوت باشند و هرگز هم برای ترک کردن آن نقش‌ها تمرینی نکند و هیچ فرآیندی را برای فاصله گرفتن از آن نقش‌ها طی نکند همواره بخشی از روحش، ذهنش و عواطفش درگیر آن کاراکترها باقی خواهد ماند. پس فکر می‌کنم همان‌طور که برای رسیدن به نقش تلاش می‌کنیم برای فاصله‌گرفتن از نقش هم باید تلاش کرد. این قطعاً همان کاری‌ست که به سلامت روان و قلب بازیگر می‌انجامد و در نهایت ضمیر، غریزه و احساسات او را آماده‌ی کِشتِ بذر نقشی تازه می‌کند.

میترا رفیع

فیلم های سینمایی میترا رفیع

مجدلیه مقدس:پرستو علی نسب، 1397

من می ترسم:بهنام بهزادی، 1397

کلمبوس:هاتف علیمردانی، 1396

سریال های تلویزیونی میترا رفیع

از سرنوشت:محمدرضا خردمندان و علیرضا بذرافشان، 1398

آخرین پناه:شاهین باباپور، 1398

بی همگان:بهرنگ توفیقی و اصغر هاشمی، 1401

آثار نمایشی و تئاتر میترا رفیع

دوزخ

نقطه چین ها

خانه ی برنارد آلبا

اسب های پشت پنجره

مونولوگ کافه پولشری

باغ آلبالو

جوایز میترا رفیع به عنوان بازیگر و کارگردان

جایزه بهترین بازیگر زن برای نمایشِ «خیابانی» از جشنواره فجر(سال 1386)

جایزه بهترین بازیگری زن از جشنواره تئاتر تک نفره نیاوران(سال 1385)

جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره تئاتر دانشگاهی(سال 1391)

جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره مونولوگ دانشگاه های هنر(سال 1392)

جایزه بهترین کارگردانی از جشنواره مونولوگ دانشگاه های هنر(1392)

آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر:

  • پربازدید
  • پربحث ها
روی خط رسانه