حمید غلامعلی: هنوز به اصول‌مان پایبندیم / خوانندگان امروز می‌خوانند و صدابرداران درست می‌کنند

حمید غلامعلی از خوانندگان مشهورِ دهه هفتاد و هشتاد است. در کارنامه او آثاری ماندگار هست که اهالیِ دهه پنجاه، شصت و هفتاد، هنوز هم آنها را به یاد دارند. در استودیو خبرگزاری تسنیم میزبان او بودیم تا از گذشته، حال و آینده برایمان بگوید.

حمید غلامعلی: هنوز به اصول‌مان پایبندیم / خوانندگان امروز می‌خوانند و صدابرداران درست می‌کنند
کدخبر : 20999
پایگاه خبری تحلیلی پیشنهاد ویژه :

فعالیت‌های موسیقی پاپ با شکل‌گیری انقلاب اسلامی تا مدتی متوقف شد. اما آرام آرام خوانندگانی آمدند و آغازگرِ‌ موسیقی پاپ پس از انقلاب بودند. خوانندگانی که دشواری‌های آن دوران به دوش کشیدند و موسیقی پاپ را بار دیگر شکل دادند. نخستین خوانندگان موسیقی پاپِ پس از انقلاب،‌ از قضا کیفیت بالایی در کارشان داشتند و آثاری ارائه کردند که در مقایسه با آنچه امروز به عنوان موسیقی پاپ می‌شنویم، چندسروگردن از نظر کیفی بالاتر بودند. آنها ملودی‌های خوبی از آهنگسازانِ با دانشی در اختیار داشتند، شعرهای عمیقی انتخاب می‌کردند، تنظیم‌کنندگان هم به خوبی کارشان را انجام می‌دادند و در نهایت آثاری را به جامعه ارائه می‌کردند که برخی از آنها هنوز در ذهنِ‌ مردمانِ دهه پنجاه، شصت و حتی دهه هفتادی‌ها به یادگار مانده است.

یکی از این خوانندگان حمید غلامعلی است. با او در استودیو خبرگزاری تسنیم هم‌کلام شدیم تا ساعاتی از احوالِ امروزش و از گذشته برایمان بگوید. در ادامه حاصل گفت‌وگو با حمید غلامعلی را می‌خوانید. ویدیوی این گفت‌وگو هم در همین مطلب گنجانده شده که به سمع و نظر شما می‌رسد.

آقای غلامعلی در حال حاضر چه می‌کند؟ اوضاع چطور است؟

اگر از نظر شغل می‌پرسید، باید بگویم که کارمند بانک هستم و به تازگی بازنشست شده‌ام. در عرصه موسیقی هم پس از یک دوره حدود 20 ساله که در عرصه موسیقی کم کار بودم، الان چند سالی است که فعالیت جسته‌گریخته‌ای دارم و چند تک آهنگ تولید کرده‌ام. اخیراً فعالیتم را بیشتر کرده‌ام و حس می‌کنم که من و هم‌دوره‌ای‌هایم که نقش مهمی در احیای موسیقی پاپ پدهه پنجاه داشته‌ایم، باید بیشتر فعالیت کنیم. این احساس دِینی است که به گردن خودم می‌بینم.

همین اواخر آلبومی را با عنوان «پاییز بعد از تو» با اشعار سجاد عزیزی‌آرام و آهنگسازی محمدرضا چراغعلی منتشر کردیم. همچنین تیتراژ فیلمی به نام گیج‌گاه را خواندم که کارگردان این اثر عادل تبریزی است. حال و هوای این فیلم مربوط به دهه شصت است.

در روزهای اخیر هم به همراه قاسم افشار، چنگیز حبیبیان و مهدی مقدم کنسرتی را در 25 مهر روی صحنه بردیم. اجرایی که با استقبال خوبی مواجه شد و برای ما جذاب بود.

موسیقیِ امروزِ‌ شما نسبت به گذشته چه تغییری کرده است؟ آیا همین که امروز در موسیقی دارید، همان چیزی است که در دوران اوج کارتان داشتید؟

ما اصولی داریم که باید آنها را رعایت کنیم. اصول شعری برایمان مهم است. شعری که می‌خوانیم باید چارچوب درستی داشته باشد. درست بودنِ‌ شعر از نظر وزن و قافیه و ارتباط عمودی و افقی و البته موضوعِ شعر باید رعایت شود. کلامی که استفاده می‌کنیم از دیدگاه ما حرمت دارد. کلام در موسیقی باید با کلامِ کوچه و خیابان متفاوت باشد. هر کلمه‌ای جایش در شعر و ترانه نیست.

از نظر ملودی و تنظیم هم همان اصولی که در موسیقی دهه پنجاه و دهه هفتاد را رعایت می‌کنیم و البته فضا باید به روز شده باشد. حال و هوای ملودی باید با شعر همخوانی داشته باشد؛ اگر موضوعِ شعر غم‌انگیز است،‌ ریتم و ملودی شاد نباشند. تنظیم کننده موسیقی باید سواد موسیقی داشته باشد. بسیاری از تنظیم‌کنندگان موسیقی پاپ در دوره‌ی کنونی،‌ بیشتر تلفیق کننده هستند. این‌ها شناخت اولیه‌ای از موسیقی دارند ولی اصول اصلی تنظیم را نمی‌دانند و در واقع صداها را ترکیب می‌کنند؛ به قول دوستی می‌گفت اگر برق برود،‌ این‌ها سوادشان از بین می‌رود. یعنی سوادشان متکی به نرم‌افزاری است که استفاده می‌کنند.

اصل تنظیم این است که روی کاغذ بیاید، کاری که بزرگان موسیقی پاپ مانند بابک بیات و واروژان انجام می‌دادند. البته که بسیاری از عزیزانی که اکنون در قید حیات هستند هم به همین شکلِ‌ درست کار می‌کنند.

البته خودِ موسیقی الکترونیک هم شاخه‌ی مطرحی در موسیقی جهان است و دنیای گسترده‌ای است. احتمالاً شما منظورتان بیشتر آن موسیقی پاپی است که بار مفهومی و ملودیکِ چندانی ندارد.

برخی از تنظیم‌هایی که می‌شنویم، درست مانند دیگر قطعاتی است که در همین سبک ساخته شده است؛ شاید مقداری ملودی تغییر کند و سرعت کم و زیاد شده باشد؛ همان سبک آکوردنویسی است. در واقع موسیقی را نمی‌نویسند و مستقیم روی کامپیوتر اجرا می‌شود. استفاده از کامپیوتر اصلاً بد نیست،‌ موسیقی الکترونیک در دنیا مهم است. اما مهم این است که افراد سواد این کار را داشته باشند.

روزگاری بود که می‌گفتند مگر پیکاسو چه کار خاصی انجام می‌دهد که اینقدر مهم شده است. پیکاسو گفت من اول طراحی یاد گرفتم، اول اصول اولیه نقاشی را یاد گرفتم بعد پیکاسو شدم. اصول اولیه را اگر یاد نگیریم نمی‌توانیم به پله دهم برویم.

درباره پیکاسو روایتی معروف وجود دارد. می‌گویند؛ پیکاسو در یازده سالگی همچون رافائل طراحی می‌کرد. رافائل از هنرمندان دوره رنوسانس بوده و از طراحان بزرگ است. در واقع پیکاسو با چنین کیفیت کاری به فردی ساختارشکن تبدیل می‌شود. پس اصول و علم و تجربه بسیار مهم است. شما خودتان موسیقی را از کجا شروع کردید؟

در واقع از هفت سالگی موسیقی را شروع کردم. برادرم علی غلامعلی که اولین آلبومم را با او منتشر کردم، آهنگساز و نوازنده است. آن زمان برادرم که یازده سال از من بزرگتر است، اُرگ در خانه داشت. من هم علاقه‌مند بودم و چند آهنگ را یاد گرفتم، البته فقط با نگاه کردن به اجرای برادرم.

بعدها انقلاب شد و شرایط تغییر کرد. در سال 1362 در گروه کُر فعالیتم را شروع کردم که زیرنظر احمدعلی راغب بود. از همان سال با همین گروه به رادیو رفتیم. آن زمان شانزده سالم بود و کارهایِ‌ کودکانه اجرا می‌کردیم.

این افتخار را پیدا کردم که زیرنظر استاد مرحوم اسفندیار قره‌باغی، الهه حمیدی و مهدی شمس نیک‌نام شاگردی کنم. من افتخار شاگردی و همکاری با این استادان را داشتم؛ یعنی من پیش این بزرگواران هم از محضر آنها یاد بگیرم و هم کنارشان بخوانم و کار را به صورت اجرایی یاد بگیرم.

همین آشنایی باعث شد که سال 1366 به آقای بهرام دهقانیار برای اجرای یکی از قطعات کودک و نوجوان که امروز همه با عنوانِ «آقای حکایتی» معروف است. این اثر بعد از 36 سال هنوز طرفدار دارد.

بسیار اثر ماندگاری است. متاسفانه در حال حاضر در حوزه موسیقی کودک بسیار فقیر هستیم. در گذشته آثار ماندگاری در حوزه کودک ساخته و اجرا می‌شد. حتی کارتون‌هایی که آن زمان پخش می‌شد، تیتراژ‌های بسیار زیبا و ماندگاری را می‌شنیدیم. شما به جز «آقای حکایتی» کارهای دیگری در حوزه موسیقی کودک انجام داده‌اید؟

از سال 1362 که به رادیو رفتیم،‌ عضو گروه کُرِ کودک و نوجوان بودم و در قالب همین گروه کُر آثار زیادی در حوزه موسیقی کودک اجرا کردیم. اما تنها کاری که سولیست بودم همین «آقای حکایتی» بود.

بعد از آن دیگر کار کودک نکردید؟

به عنوان سولیست خیر.

در سال‌هایی که از موسیقی دور بودید، نمی‌خواستید به حوزه موسیقی کودک ورود کنید؟

حوزه موسیقی کودک بسیار حساس است. اول اینکه صدای من دیگر صدایِ‌ سال 1366 نیست. همان سال هم با تکنیک فُسه خواندن مقداری هم حالتش را تغییر دادم. الان دیگر صدای من برای خواندنِ‌ آثار کودک مناسب نیست.

اولین آلبوم‌تان «خلیج فارس» بود. داستان انتشار و تهیه این آلبوم را برایمان می‌گویید.

آن زمان من کارمند بانک بودم و پشتِ باجه کار می‌کردم و به اصطلاح تحویل‌دار بانک بودم.

چه سالی استخدام بانک شدید؟

سال 1372، بانک ملی. آخرین شعبه‌ای که بودم،‌ شرق تهران در شعبه وحیدیه بودم. آن زمان فیلمی با عنوان «حامی» پخش می‌شد که از اولین فیلم‌های امین حیایی بود. این فیلم ترانه‌ای داشت که برای خواندنش من به آقای حسین واثقی(آهنگساز)‌ معرفی شدم. آقای واثقی آهنگساز موسیقی فیلمِ‌ حامی بود. ترانه این فیلم را با شعری از اکبر آزاد اجرا کردم. گویا چند خواننده هم قبل از من این اثر را خوانده بودند که از بین آنها اجرای من را بیشتر پسندیده بودند. نام قطعه هم «مادر» بود. تنظیم کننده اثر هم امیر جاویدان بود.

فیلم که پخش شد تهیه کنندگان شرکت «پیام» یعنی آقایان ترابی و رجب‌پور پیشنهاد تولید آلبومی را به من دادند. یک روز که در بانک و در پشت باجه کار می‌کردم، آقایِ ترابی سراغم آمد و گفت شما این آهنگِ «مادر» را خوانده‌اید؟ گفتم بله. گفت من تهیه کننده هستم و می‌خواهم با شما کار کنم.

چه سالی بود؟

سال 1374 یا 74 بود. دفترشان در خیابان لاله‌زار بود. رفتیم صحبت کردیم و قرار شد که مجموعه را آماده کنیم. قطعه «مادر» با چند قطعه دیگر که آهنگسازش برادم بود،‌ در قالب مجموعه‌ی «خلیج فارس» آماده انتشار شد.

حدود 9 ماه این آلبوم منتظرِ مجوز گرفتن بود. آن زمان موسیقی پاپ خیلی رواج پیدا نکرده بود و حتی خیلی‌ها با اسمِ موسیقی پاپ زاویه داشتند.

این آلبوم به دلیل نوع کارها، فضای تنظیم موسیقی و حتی رنگ صدای من که می‌گفتند شبیه یکی از خوانندگانِ قبل از انقلاب است؛ این آلبوم چند ماهی منتظرِ‌ صدور مجوز بود.

بعد که مجوز دادند، متوجه شدند که صدایتان شبیه به آن خواننده نیست یا ماجرای دیگری بود؟

خب این یک شباهت بود. خودِ من این شباهت را دوست داشتم. آن خواننده و صدایش را خیلی دوست داشتم. اما این شباهتِ دست من نبود.

آن خواننده و صدایش را دوست داشتید؟

بله از خوانندگان محبوب من بود و هست. به هر حال، حال و هوای آن زمان دست خوش تغییرات شد و موسیقی پاپ کم کم توانست مجوز بگیرد. با آمدن آقای خاتمی به عنوان رئیس جمهور توانستیم این تغییرات را در موسیقی ببینیم.

آماری از فروش آلبوم «مادر» دارید؟

آمار دقیقی ندارم اما خودِ تهیه کننده بسیار راضی بود.

تهیه کننده آقای ترابی بود یا رجب‌پور؟

با هم کار می‌کردند و در واقع شریک بودند. اما بیشتر آقای ترابی با من در ارتباط بود.

خوش حساب بودند؟

بله. من بدحسابی از آنها ندیدم.

آخرین همکاری با شرکت «پیام» بود؟

آلبوم «به یاد تو» را هم با شرکت پیام منتشر کردیم. آخرین آلبومی که سال 1380 آماده انتشار کردم، آلبوم «مرداب» بود که آخرین همکاری من با شرکت «پیام» شد.

بین کسانی که شما به عنوان تهیه کننده با آنها کار می‌کردید، الان چند نفرشان در حوزه موسیقی فعال هستند؟

فقط آقای رجب‌پور. از بقیه خیلی خبری ندارم.

نکته مهمی است که کسی مانند محسن رجب‌پور هنوز هم پس از حدود سی سال در عرصه موسیقی مشغول فعالیت است و در کارش استمرار دارد. درباره شباهت صدای شما با یکی از خوانندگانِ قبل از انقلاب کمی صحبت کنیم. برخی می‌گفتند که روی کار آمدنِ خوانندگانی مثل شما از روی برنامه بوده است. یعنی مثلا فلانی را آوده‌اند که صدایش شبیه اِبی باشد و فلانی شبیه به داریوش یا شما شبیه به ستار باشید. چنین برنامه‌ریزی وجود داشت؟ واقعیت را شما به ما بگویید.

برنامه‌ریزی بر این مبنا نبود. روزانه ده‌ها نفر برای تست خوانندگی به تلویزیون و رادیو می‌رفتند. از بین آنها تعدادی قبول می‌شدند و از بینِ‌ آن قبول شدگان برای تعدادی اثر ساخته می‌شد و موفق به خواندن می‌شدند. آنهایی که در هنگام پخش معلوم میشد مردم با صدایشان ارتباط بهتری برقرار کرده‌اند، از آنها استفاده بیشتری می‌شد. مردم به دلیل خاطراتی که در ذهن داشتند و به دلیل ارتباطی که مردم با موسیقی قبل از انقلاب داشتند، خواه ناخواه این صداها را بیشتر دوست داشتند. یعنی تشابه صدایِ‌ خواننده با صدایِ‌ خواننده قدیمیِ‌ مورد علاقه‌ی مردم امتیاز مثبتی برای خواننده می‌شد. اما این اتفاق براساس یک سناریو نبود و برنامه‌ریزی برای این کار رخ نداده بود.

این اتفاق افتاد و چون مردم بیشتر دوست داشتند آن صداها را بشنوند، به طور طبیعی کار بیشتری برایشان ساخته شد و صدایشان هم بیشتر پخش شد.

خواننده محبوب شما کیست؟

از بین خوانندگان داخلی صدای آقای همایون شجریان را بی‌نظیر می‌دانم.

کدام اثرش را بیشتر دوست دارید؟

همه کارهایش را دوست دارم. از زمانی که «با من صنما» را خواند، اتفاق جدیدی در موسیقی ایران رخ داد. هم نوع اجرا و هم نوع ارکستر از حالت سنتی به حالت پاپ و حتی راک رفت. از آن مقطع اتفاق بزرگی رخ داد و شنوندگان بسیار بیشتری را به سمت صدای همایون شجریان آورد. قبلا فقط موسیقی سنتی کار می‌کرد، ولی این آهنگ طیف شنوندگان او را بسیار گسترده‌تر کرد. آهنگِ «با من صنما» برایم بسیار خاطره‌انگیز است، چرا که اجرای واقعا سختی است. فکر نمی‌کنم کسی باشد که بتواند تحریرهای او را اجرا کند.

کدام ساز را تخصصی دنبال می‌کنید؟

ویلن. از همان دهه شصت که هنوز دبیرستان می‌رفتم، نوازندگی ویلن را آغاز کردم. حدود پنج سال به طور مداوم ساز می‌زدم، اما بعدها بیشتر سمتِ‌ خوانندگی رفتم. اما همچنان، گاهی دست به ساز می‌شوم.

ویلن ایرانی را کلاسیک؟

کلاسیک که خیلی سخت است. البته از کتاب‌های موسیقی کلاسیک شروع کردم اما بعدها سراغ ردیف‌های موسیقی ایرانی رفتم و ردیفِ استاد صبا را کار کردم.

شما در خوانندگی با چه اثری به اوجِ کارتان رسیدید؟ در چه زمانی و با چه اثری، حمید غلامعلی به شهرت رسید؟

از سال 1372 یا شاید هم سال 1371 صدایم پخش شد؛ برای اولین بار در مجموعه‌ای با نام «طلاق» با آهنگی به آهنگسازیِ‌ آقای خلعتبری صدایم پخش شد. البته این بعد از «آقای حکایتی» بود. این اثر در آن مقطع خیلی خوب شنیده شد اما ادامه‌دار نشد.

از سال 1376 که آلبومم منتشر شد و در تلویزیون چند آهنگ خواندم،‌ آرام آرام به سمت شناخته شدن رفتم. یکی از اولین کارهایی که خودم خیلی آن را دوست دارم، «زلال محبت» است؛ شعر این قطعه را حسن عسگری ساخته و آهنگ و تنظیمش از محمدرضا عقیلی است.

در حال حاضر کیفیت موسیقی پاپ را چطور می‌بینید؟

دست به دلمان نزار(می‌خندد) زمانی که ما در دهه هفتاد در تلویزیون کار را شروع کردیم، فاصله بین کارها کم بود؛ یعنی آثاری که خوانده میشد یا خوب یا متوسط یا خیلی خوب بود. از متوسط ضعیف‌تر نداشتیم. الان فاصله کارها از زمین تا آسمان است. آهنگی را می‌شنویم که خیلی عالی است،‌ یه کاری افتضاح است. جالب اینکه همین کارهای افتضاح نه شعر خوبی دارند، نه ملودی خوبی،‌ نه تنظیم خوبی و نه اجرای خوبی از خواننده! اما همین آهنگِ افتضاح با تبلیغات گسترده به گوش مخاطب می‌رسند و مخاطب هم با شنیدینِ چنین آثاری،‌ گمان می‌کنند که همین کارها خوب است! اما واقعیت این است که این آثار چیزی برای عرضه ندارند.

برخی گمان می‌کنند که شما و برخی از هم‌نسلان‌تان کنار گذاشته شدید. یعنی روایت هست که شما و چند خواننده هم‌دوره‌تان را کنار گذاشتند. برخی هم می‌گویند که خودتان کنار رفتید. واقعیتِ‌ ماجرا چه بود؟

این اتفاق یک شبه انجام نشد. کنار رفتنِ ما زمان برد. اما هیچ وقت فعالیت‌مان را متوقف نکردیم. فضای مجازی و موسیقی الکترونیکی که سهل‌الوصول شد و آمدنِ سخت افزارها و نرم‌افزارهایی که کار موسیقی را راحت می‌کرد، همه این‌ها تاثیرگذار بود.

خیلی‌ها وارد عرصه خوانندگی شدند و کارشان شنیده شد. برخی در فضای تبلیغاتی خیلی موفق بودند. هیچ کدام از ما کنار نرفتیم، شاید فضا جوری شد که کنار گذاشته شدیم. دیدگاه ما نسبت به موسیقی با آنچه که موسیقی مصرفی امروز است متفاوت بود و همچنان هم هست. ما روی اصول موسیقی پایبند بودیم و از شعر تصور دیگری داریم.

اما طیف شنونده موسیقی که بیشترشان جوان و نوجوان هستند، بیشتر سمتِ‌ همین موسیقی‌های مصرفی رفتند.

هیچ وقت وسوسه نشدید که شما هم کمی آن سمتی بروید؟

از نظر استفاده از ابراز موسیقی الکترونیک حتما.

از نظر محتوا چطور؟ اینکه به سمت موسیقیِ مصرفی یا سرگرمی بروید؟

اینکه سمت موسیقی سرگرمی بروم،‌ هرگز. حتی شعرها و ترانه‌های ریتمیکی هم که خوانده‌ام،‌ در آنجا هم اصول را رعایت کرده‌ام.

در میان آثارتان، آهنگی هست که الان بشنوید و بگویید ای کاش این را نمی‌خواندم؟

بله. خیلی(می‌خندد).

چند درصد از کارهایتان اینگونه است؟

از آثاری که خودم تولید کرده‌ام راضی‌ام. در مقطعی که در تلویزیون بودم، رفاقت با برخی آهنگسازان و تنظیم کنندگان موجب می‌شد که آثاری را بخوانم که الان می‌گویم نباید این اثر را می‌خواندم. نه گفتن در مقطعی برایم سخت بود.

آن زمان کنسرت هم برگزار می‌کردید؟

سال 1376 یا 1377 اولین کنسرت موسیقی پاپ پس از انقلاب را برگزار کردم. این اجرا در فرهنگسرای ابن‌سینا بود. مجوز این اجرا را به سختی گرفتم. باید تشکر کنم از کامبیز روشن‌روان که برای اخذ مجوز این اجرا خیلی کمک کردند. با ترس و لرز اولین کنسرت پاپ را برگزار کردیم. دو شب در ابن‌سینا و دو شب هم در فرهنگسرای گلستان اجرا کردیم.

بلیت‌فروشی هم داشتید؟

بله.

قیمت بلیت‌ها چقدر بود؟

یادم نیست. آن زمان بلیت‌فروشی به صورت حضوری بود و استقبال خوبی از این اجراها شد. ما راه را باز کردیم برای اینکه اتفاق خوبی بیافتد. الان گاهی پشیمان می‌شوم. نه اینکه چرا این راه را باز کردیم؛ اینکه چرا راهی را آمدیم که الان به اینجا رسیده است! از فضای موسیقی پاپ امروز اصلا راضی کننده نیست. خوانندگانی که الان مشغول خواندن هستند، بعضی‌هایشان واقعا ضعیف هستند. اجراهای خیلی فالش و خارج از اصولی دارند. این‌ها است که ما را ناراحت می‌کند. اگر باز هم به فکر فعالیت افتاده‌ایم، بخشی از آن به همین دلیل است که شنوندگان به سمت موسیقی باکیفیت بیایند.

به نظر شما هنوز شنوندگان تمایلی برای شنیدن موسیقی با کیفیت با شعر با کیفیت دارند یا خیر؟

لازمه این امر دست به دست دادن خیلی از موارد است. مردم موسیقی با کیفیت را دوست دارند. موسیقی سرگرمی برای مردم انتخاب شد. انگار سیاستی پشت این قضیه بود که موسیقی سرگرمی به مردم معرفی شود و به این نوع موسیقی گرایش پیدا کنند. الان اگر همان دست‌ها بیایند و به شنیده شدنِ‌ این موسیقی با کیفیت کمک کنند،‌ مردم هم علاقه‌مند هستند و استقبال می‌کنند.

آین دست‌ها بعید است که پشت موسیقی با کیفیت بیایند. چون بازارشان در موسیقی سرگرمی است و از فروش آن کسب درآمد می‌کنند.

اشکالی ندارد. ما با موسیقی سرگرمی مشکلی نداریم. موسیقی سرگرمی هم می‌تواند تولید شود اما اصولش درست باشد و کلامش با کیفیت باشد و کلام بی‌ربط در آن استفاده نشود.

الان یکی از راه‌های دیده شدن استفاده از همین کلام‌های گاهی خیلی عامیانه است.

به هر حال ما شنوندگانِ موسیقی با کیفیت را هنوز داریم. من ادعا نمی‌کنم موسیقی من خوب است. من هم آموزشی دیدم و سبکی در خواندن دارم و سعی می‌کنم اصولی را رعایت کنم و تلاشم در همین زمینه است. با گروهی هم که کار می‌کنم سال‌ها خاک صحنه خورده‌اند و از اولین‌های موسیقی پاپ بوده‌اند. زمانی که در استودیو اجرا می‌کردیم سیستم آنالوگ بود و دیگر قابل اصلاح نبود. الان خوانندگان امروزی اصلا نمی‌توانند با این سیستم کار کنند. خوانندگان امروزی عادت کرده‌اند که در استودیو بخوانند و بروند و بعد صدابردار مشغول کار شود و یکی یکی نُت‌ها را اصلاح کند.

ما یاد گرفته‌ایم که آنچه می‌خوانیم دقیقا درست باشد،‌ حالا ممکن است چند بار تکرار کنیم،‌ اما در نهایت آنچه درست است را باید اجرا می‌کردیم. متاسفانه خیلی از خوانندگان پاپ امروز توان این کار را ندارند و ایراد اصلی زمانی است که فکر می‌کنند دیگر نیازی به یادگیری ندارند. خواننده هر زمانی می‌تواند برای آموزش اقدام کند حتی اگر معروف باشد. من الان دوست دارم نوازندگی را دنبال کنم و بیشتر یاد بگیرم یا اگر استادی باشد که بتوانم خوانندگی را تکمیل کنم،‌ نزد او بروم و کار کنم.

شما الان بازنشست شده‌اید؟

بله سال 1372 استخدام شدم و امسال پس از سی سال بازنشست شدم.

از این به بعد برای موسیقی بیشتر وقت می‌گذارید؟

برای موسیقی بله. اینکه بخواهم کنسرت بگذارم و کار بیشتری تولید کنم شاید نه! اما اینکه موسیقی بیشتر کار کنم و خودم را بیشتر در فضای موسیقی بیاورم و تمرین بیشتری داشته باشم، حتما.

چند فرزند دارید؟

دو دختر دارم که یکی از آنها ازدواج کرده و نوه‌ی دومم در راه است. یکی دیگر از دخترانم هم پیش خودم است.

فرزندان‌تان موسیقی را دنبال می‌کنند؟

به عنوان شنونده بله. شنوندگان خیلی خوبی هستند.

اینکه آلبومی منتشر کنید را در نظر دارید؟

برنامه‌اش در ذهنم هست. اما اینکه چقدرش محقق شود معلوم نیست. خیلی دوست دارم بیشتر فعالیت کنم و دنبال منافع مالی هم نیستم. بیشتر دوست دارم کار کنم و اگر شنونده هم بپذیرد که خیلی هم عالی.

نکته آخر.

خواهش می‌کنم از شنوندگان که موسیقی خوب و با کیفیت را بیشتر دنبال کنند. از کسانی که می‌خواهند وارد عرصه موسیقی شوند تقاضا دارم که ابتدا آموزش ببینند و بعد وارد این عرصه شوند./تسنیم

 

آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر:

  • پربازدید
  • پربحث ها
روی خط رسانه