داریوش مهرجویی | مرگ داریوش مهرجویی
عکس زیرخاکی داریوش مهرجویی همه را متعجب کرد | آقای کارگردان جوونیاش خیلی به روز بوده!
تصویری قدیمی از دوران جوانی داریوش مهرجویی که مربوط به سال ۱۳۵۱ است را می بینید.
داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی فر در ویلای شخصی خود در کرج به قتل رسیدند. چندی پیش همسر داریوش مهرجویی خبر داده بود که فردی او را با چاقو تهدید کرده و درخواست کمک کرده بود. داریوش مهرجویی از کارگردانان بزرگ سینمای ایران بود. داریوش مهرجویی سالها با فریار جواهریان زندگی کرد و پس از جدایی از او با وحیده محمدی فر یک نویسنده بود ازدواج کرد و این دو نهایتا در کنار هم به قتل رسیدند. داریوش مهرجویی فیلم های ماندگاری نظیر هامون و سنتوری را ساخته است.
مونا مهرجویی متولد دهه 80 است.
او برخلاف خواهر و برادر ناتنی اش مریم و صفا مهرجویی در زمینه سینمایی فعالیت ندارد.
اما او به واسطه این که در خانواده هنرمند متولد شده در عرصه عکاسی و نقاشی فعالیت دارد.
یادآور می شویم که مونا مهرجویی، تنها فرزند داریوش مهرجویی از همسر دومش، وحیده محمدیفر، است.
مونا مهرجویی بعد از قتل وحشتناک پدر و مادرش در فضای مجازی بیشتر شناخته شد.
اما اطلاعات زیادی درباره زندگی شخصی او در دسترس نیست.
صدای پخش شده پشت پرده قتل داریوش مهرجویی را لو داد
تحقیقات انجام شده تاکنون حکایت از آن دارد که علت و انگیزه قتل به جهت وجود اختلافات شخصی بین متهمان و مقتولان بوده است. بعد از انجام تحقیقات بازسازی صحنه جرم با تشخیص بازپرس ویژه پروندهصورت خواهد گرفت.»
پس از صحبتهای رییس کل دادگستری استان البرز، حدود ساعت ۵ عصر ماموران و مقامات پلیس کرج با ماشینهای مخصوص وارد ویلای مهرجویی و همسرش شدند. بازسازی صحنه جرم صرفا با حضور خبرنگار صدا و سیما صورت گرفت و ماموران اجازه ورود به خبرنگاران دیگر را برای گزارش از بازسازی صحنه جرم ندادند.
قاتلان آشنا
پلیس مطمئن شده بود که قاتلان با مهرجویی و همسرش آشنا بودهاند، از سوی دیگر کینه و قساوتی که در نحوه قتل قربانیان وجود داشت، نشان میداد که انگیزه قاتلان احتمالا انتقامجویی بوده است. همچنین با توجه به اینکه پلیس شک نداشت قاتلان آشنا هستند، فرضیه اختلاف مالی هم درنظر گرفته شد. از همان ابتدا شناسایی افرادی که با قربانیان اختلاف داشتند، آغاز و مشخص شد که حدود ۲هفته پیش از جنایت، مهرجویی و همسرش از سوی فردی که چاقو در دست داشته تهدید شده و این مسئله را در شبکههای اجتماعی نیز عنوان کرده بودند.
باغبان سابق و سرقت جاروبرقی
بررسیهای شبانهروزی پلیس برای شناسایی مظنونان، آنها را ۲۴ساعت پس از جنایت به مردی جوان رساند که چند سال قبل باغبان ویلای مهرجویی بود و برای آنها کار میکرد. تحقیقات نشان میداد که این مرد بهدلیل سرقت از خانه مهرجویی از کارش اخراج شده بود و از همان زمان با این خانواده اختلاف داشت. مأموران سراغ پرونده باغبان رفتند و متوجه شدند که او چند سال پیش اقدام به سرقت یک جاروبرقی از خانه مهرجویی کرده بود. پس از آن و با شکایت این خانواده، باغبان دستگیر شد، اما ادعا کرد که جاروبرقی را به فرد دیگری فروخته است. باغبان جوان به اتهام سرقت روانه زندان شد و مدتی در حبس بود تا اینکه آزاد شد، اما پس از آزادی مدعی بود که در مدتی که برای خانواده مهرجویی کار میکرده، ۳۰میلیون تومان از آنها طلب دارد؛ ادعایی که مهرجویی و همسرش آن را قبول نداشتند و از همان زمان میان آنها بر سر این مبلغ اختلاف بود.
فرار مظنون
نخستین مظنون پرونده شناسایی شده بود و مأموران برای دستگیری او وارد عمل شدند. باغبان سابق متاهل و دارای فرزند بود و در منطقه فرخآباد زندگی میکرد، اما وقتی مأموران راهی محل زندگیاش شدند، از وی خبری نبود. این مرد به اطرافیانش گفته بود که قصد مسافرت به خارج از کشور را دارد و راهی شهرهای مرزی شده، اما تحقیقات تخصصی پلیس نشان میداد که وی دروغ میگوید و در حوالی زیبادشت مشاهده شده است. درحالیکه ظن پلیس نسبت به این مرد بیشتر شده بود، تحقیقات برای شناسایی مخفیگاه او ادامه یافت و مأموران به اطلاعاتی دست پیدا کردند که نشان میداد مظنون فراری نزد یکی از دوستانش که سرایدار یک ساختمان نیمهکاره است، رفته و در این ساختمان مخفی شده است. دوشنبهشب گذشته، تیمهای عملیاتی راهی این محل شدند و باغبان سابق را در یک عملیات ضربتی دستگیر کردند.
لباس نو
مظنون اصلی جنایت در حالی دستگیر شد که یک دست لباس نو بر تن داشت؛ لباسی که معلوم بود به تازگی خریداری شده است. این مسئله مشکوک بود و احتمال میرفت که وی پس از جنایت لباسهای خونیاش را دور انداخته و لباسی نو خریده است. در این شرایط وی به اداره آگاهی منتقل و تحقیقات از او آغاز شد. در بازجویی از این مرد بود که ۲مظنون دیگر هم شناسایی شدند که احتمال داشت با وی همدست باشند. یکی از آنها برادر باغبان جوان بود و دیگری، مردی بود که در شهرک زیبادشت کار میکرد. به این ترتیب تیمهای ویژه پلیس راهی ماموریتهای جدید شدند و در جریان عملیات ضربتی، موفق شدند برادر باغبان و مظنون دیگر را هم دستگیر کنند.
اطلاعات انکارنشدنی
باغبان جوان در جریان تحقیقات مدعی بود که بیگناه است و هیچ نقشی در جنایت ندارد؛ این در حالی بود که بررسیهای تخصصی ازجمله تحلیل آثار بهجامانده از قاتلان در صحنه جنایت در آزمایشگاه جنایی نشان میداد که وی بهاحتمال زیاد یکی از قاتلان است. با این حال، پلیس برای بهدست آوردن شواهد بیشتر، به تحقیقات خود ادامه داد.
مأموران که بررسیهای خود را در چند شاخه پیش میبردند، در تحقیق از دوستان باغبان جوان به اطلاعات مهمی دست یافتند. آنها میگفتند که این مرد پس از اینکه از زندان آزاد شد، از خانواده مهرجویی کینه به دل داشت و چندبار نزد دوستانش گفته بود که یا پولش(۳۰میلیون تومان) را از این خانواده میگیرد یا اینکه بلایی بر سر آنها میآورد. از سوی دیگر معلوم شد که باغبان جوان درست یک روز پس از آنکه مهرجویی و وحیده محمدیفر به قتل رسیدند، اقدام به خرید یک دست لباس نو کرده بود. همچنین متهم در بازجوییها مدعی شده بود که حدود ۲سال است که پایش را در شهرک زیبادشت نگذاشته است؛ حال آنکه تحقیقات نشان میداد که در ماههای اخیر بارها به این شهرک رفتوآمد داشته است.
اعتراف
شواهدی که از سوی پلیس بهدست آمده، جای هیچ شکی باقی نمیگذاشت که باغبان سابق مهرجویی، عامل اصلی جنایت است. در این شرایط تحقیقات از وی ادامه یافت تا اینکه ساعت ۳بامداد پنجشنبه لب به اعتراف گشود و اسرار جنایت را فاش کرد. او گفت: بعد از اینکه با شکایت خانواده مهرجویی دستگیر شدم، از آنها کینه به دل گرفتم. آنها بهخاطر یک جاروبرقی از من نگذشتند و وقتی آزاد شدم، سراغشان رفتم و خواستم ۳۰میلیون تومان که از آنها طلب داشتم را بدهند، اما انکار کردند. من در زمانی که برای آنها کار میکردم، ۳۰میلیون تومان طلبکار شده بودم، اما آنها حاضر نبودند این مبلغ را پرداخت کنند و میگفتند که هیچ بدهیای به من ندارند. همه اینها باعث شده بود که از آنها کینه به دل بگیرم. در نهایت نیز وقتی دیدم حاضر نیستند پولم را بدهند، نقشه قتلشان را کشیدم. شب حادثه به همراه برادرم که سرایدار یکی از ویلاها در شهرک است و ۲دوست دیگرم که آنها هم در شهرک کار میکنند، راهی ویلای مهرجویی شدیم. وقتی در را باز کرد، من به او حمله کردم و با چوب زدمش. برادرم و دوستم هم به اتاق رفتند و همسرش را گرفتند. ابتدا برادرم دستان همسر مهرجویی را گرفت و دوستم با چاقو به او ضربه زد و وقتی بیحال شد برادرم هم با چاقو به جان او افتاد. من هم مهرجویی را با چاقو زدم و بعد به اتاق رفتم و وقتی مطمئن شدیم هردویشان مردهاند، النگوها و طلاهای همسر مهرجویی، موبایل و اموال دیگر را سرقت و آنجا را ترک کردیم. پس از جنایت، من به خانهام رفتم و چون لباسم خونی شده بود، آن را دور انداختم و یک دست لباس نو خریدم. طلاها، اموال مسروقه و چاقو را هم به دوستم که در شهرک کار میکرد دادم تا نگه دارد. بقیه هم هر کدام به خانههایشان رفتند.