علیرضا بیرانوند درگیر ماجرای واردات خودرو | علیرضا بیرانوند طومار جمع می کند
اگر سرمربی پرسپولیس نخواهد کنعانی را در ترکیب اصلی بگذارد دلیل اصلیاش اختلاف شدیدی است که بین او و بیرانوند به وجود آمده است.
یکی از اظهارات جالب علیرضا بیرانوند سنگربان پرسپولیس درباره حاشیه مذاکرهاش با استقلال به پسرش طاها برمیگشت. علیرضا بیرانوند در این باره فاش کرد: زمانی که بحث استقلال پیش آمد پسرم هر روز تماس میگرفت و تهدید کرد اگر استقلالی شوی، خودکشی میکنم! من گفتم بابا اختلاف خیلی است و او گفت ۷۰ یا ۸۰ میلیارد تومان دادند در پرسپولیس بمان و حتی این رقم را به ۲۰ میلیارد تومان رساند و...علیرضا بیرانوند نام اصلی وی محمدرضا بوده که با شناسنامه برادر خود به فوتبال معرفی شده بازیکن فوتبال اهل ایران است. علیرضا بیرانوند که در پست دروازهبان بازی میکند. علیرضا بیرانوند بابت لغو شدن واردات خودرو به ایران بسیار نگران است.
موضوع باطل شدن مجوز وارد کردن خودروی لوکس توسط بازیکنان تیم ملی حسابی برخی از ملیپوشان را تحت تاثیر قرار داده و علیرضا بیرانوند نیز یکی از آنهاست. دروازهبان شماره یک تیم ملی از فردای بازی پرسپولیس با استقلال خوزستان سخت درگیر طومار جمع کردن از همبازیانش در تیم ملی بوده و بعد از جمع کردن امضای آنها از نهادهای مختلف خواستار دخالت در این ماجرا و جلوگیری از ابطال مجوزشان شده است. همین مساله باعث شده که بیرانوند در روزهای اخیر تمرکز لازم را در تمرینات نداشته باشد. موردی که یحیی گلمحمدی را نیز حسابی نگران کرده است. سرمربی پرسپولیس جانشین مطمئنی برای بیرانوند ندارد که بخواهد به او اعتماد کند و مجبور است با شرایط این دروازهبان کنار بیاید. نکته دیگر اینکه بیرانوند رابطهاش با کنعانیزادگان نیز به شدت تیره و تار است به حدی که یک کلمه هم حاضر نیست با او صحبت کند. یحیی نیز به خوبی متوجه این موضوع شده و برای استفاده از هر دو بازیکن به صورت همزمان در ترکیب اصلی دچار تردید شده است. یحیی در تمرین روز جمعه تیمش کنعانی را از ترکیب اصلی خارج کرد و این بازیکن نیز مصدومیت را برای ادامه تمرین بهانه کرد. اما آنچه مسلم است اگر سرمربی پرسپولیس نخواهد کنعانی را در ترکیب اصلی بگذارد دلیل اصلیاش اختلاف شدیدی است که بین او و بیرانوند به وجود آمده و این وسط پرسپولیس است که از این موضوع آسیب میبیند.
زندگی نامه علیرضا بیرانوند
- من در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی خیلی ضعیف بود. من از همان ابتدای کودکی علاقه بسیار زیادی به ورزش به خصوص فوتبال داشتم و همه کار کردم تا به این علاقه و آرزویم برسم. سال اولی که به تهران آمدم حتی پول کرایه ام را نداشتم، چه برسد به اینکه بروم فوتبال بازی کنم! من از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم. واقعا خانواده من در شرایطی نبودند که بتوانند پول مرا هم بدهند. خلاصه به تهران آمدم و شروع کردم به کار کردن.
در کودکی خیلی شیطان بودی؟
- نه، اصلا. من آزارم به یک مورچه هم نرسید. واقعا فکر نمی کنم تا الان کسی از اقوام و همسایه ها از من ناراضی بوده باشد. مثلا بیاید بگوید علیرضا شیشه خانه ما را شکسته یا علیرضا ما را اذیت کرده... اصلا! برعکس، دیگران خیلی سر مرا با سنگ شکسته اند، شیشه های خانه مان را شکسته اند و من عکس العملی نشان ندادم ولی خب من آدم رکی هستم و همیشه حرفم را می زنم.
علیرضا بیرانوندیعنی عشق فوتبال در تو جوری نبود که هر روز شیشه های خانه مردم بریزد پایین؟
- نه، عشق فوتبال در من جوری بود که همیشه با پدرم بر سر خواستن فوتبال دعوا می کردم. پدر من هم چون دستش به من نمی رسید وسایلم را پاره می کرد. وقتی بابا وسایل ورزشی مرا پاره می کرد حس می کرد مرا یک دل سیر زده! چون می دانست وسایلم را خیلی دوست دارم و حاضرم هر کاری برای فوتبال بکنم.
چه سالی وارد تهران شدی؟
- من سال 86 به تهران آمدم؛ یعنی وقتی که 15 سالم بود. من هست و نیست های فوتبال در تهران را نمی دانستم. نمی دانستم زیرگروه هایی هست، آسیاویژنی وجود دارد، من فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم. در اتوبوس یک آقایی را دیدم به اسم حسین فیض که مربی وحدت تهران بود. ما با هم صحبت کردیم. به من گفت یک تیم دارم، صد و پنجاه هزار تومان پول بده من تو را به تیم ببرم و ثبت نام کنم؛ در صورتی که من حتی کرایه به تهران آمدنم را هم از دیگران گرفته بودم! گفتم من آمده ام پیشرفت کنم و پولی هم برای خودم دربیاورم.
علیرضا بیرانوندیعنی به تیم وحدت رفتی؟
- بله. حسین آقا پول از من نگرفت و مرا به تیم برد و من در آنجا درخشیدم. بعد کاپیتان تیم را دنبال من فرستادند که نگذار علیرضا از تیم برود. حیف می شود. یک سال آنجا بازی کردم و آقای کمپانی که الان مربی امیدهای نفت تهران است، مرا برای نوجوانان نفت انتخاب کرد.
من حتی وقتی برای نوجوانان نفت بازی می کردم خوابگاه نداشتم. جایی نداشتم که شب ها بخوابم. برای خواب حدود سه ماه خانه عمه ام بودم ولی خب بیشتر از این نمی شد آنجا ماند، چون اذیت می شدند. بعد از اینکه از خانه عمه ام بیرون آمدم به خاطر اینکه جایی برای خواب داشته باشم رفتم برای یک کارواش کار کردم. بعد از کارواش به یک پیتزافروشی می رفتم و کار می کردم. من حتی در تهران رفتگری هم کردم. همیشه و همه جا اینها را می گویم و هیچ وقت فراموش نمی کنم؛ مخصوصا رفتگری ام را. من افتخار می کنم که این کارها را انجام دادم و خدا را شکر خداوند مزد زحمات و زجرهایی را که کشیدم به من داد.
در این مدت با خانواده ات در ارتباط بودی؟
- نه. آن اوایل که به تهران آمدم پدر و مادرم اصلا از من خبری نداشتند. من تمام مواقعی که داشتم کار می کردم خانواده ام فکر می کردند هنوز خانه عمه ام هستم. آنها نمی دانستند دارم کار می کنم. دارم رفتگری می کنم. یک بار وقتی در کارواش کار می کردم یکی از اقوام من را دید و رفت به پدرم گفت شما واقعا فکر می کنید پسرتان دارد فوتبال بازی می کند؟ پسر شما دارد در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر طریقی بود به تهران می آمد تا مرا ببرد. تا اینکه شکر خدا باشگاه نفت کم کم به من یک نمازخانه داد تا آنجا بخوابم. بعد می رفتم در رختکن می خوابیم و بعد از آن هم یک سوییت در اختیار من گذاشتند که در آن 8 نفر بودیم.
علیرضا بیرانوندچرا دروازه بانی را انتخاب کردی؟
- راستش من اول که فوتبال بازی می کردم، فوروارد بودم. یک بار به درخواست بچه های مدرسه فوتبال ایستادم درون دروازه. سه تا اتوپ را گرفتم و بچه ها خیلی تشویقم کردند. گفتن وقتی استعدادش را داری توی دروازه بایست. این را گفتند چون خروج هایم خوب بود و نترس بودم. با این ترتیب من ایستادم توی دروازه. آقای جواد محمودی در این راه خیلی مرا کمک کردند./همشهری آنلاین