علیرضا بیرانوند | حواشی علیرضا بیرانوند
التماس های علیرضا بیرانوند از طرفداران پرسپولیسی! | از علیرضا بیرانوند بعید بود انقدر تمنا کنه!
التماس های علیرضا بیرانوند از طرفداران پرسپولیسی!
یکی از اظهارات جالب علیرضا بیرانوند سنگربان پرسپولیس درباره حاشیه مذاکرهاش با استقلال به پسرش طاها برمیگشت. علیرضا بیرانوند در این باره فاش کرد: زمانی که بحث استقلال پیش آمد پسرم هر روز تماس میگرفت و تهدید کرد اگر استقلالی شوی، خودکشی میکنم! من گفتم بابا اختلاف خیلی است و او گفت ۷۰ یا ۸۰ میلیارد تومان دادند در پرسپولیس بمان و حتی این رقم را به ۲۰ میلیارد تومان رساند و...علیرضا بیرانوند نام اصلی وی محمدرضا بوده که با شناسنامه برادر خود به فوتبال معرفی شده بازیکن فوتبال اهل ایران است. علیرضا بیرانوند که در پست دروازهبان بازی میکند. علیرضا بیرانوند بازیکن پرسپولیس است.
وضعیت اسفناک علیرضا بیرانوند همه را نگران کرد
علیرضا بیرانوند روزهای خوبی را سپری نمیکند؛ او بهطور واضحی تمرکزش را از دست داده و این روزها بهسختی میتوان او را بهعنوان یکی از بهترینهای آسیا معرفی کرد. دلیلش میتواند موارد متعددی باشد، ولی همزمانی افت این روزهای او با نتایجی که تیم ملی این اواخر کسب کرده، ذهنها را به این سمت میبرد که آیا سیستم جدیدی که امیر قلعهنویی در تیم ملی ایران پیاده کرده باعث افت دروازهبان پرسپولیس شده است؟ درست است که گلخوردن از فاصله ۴۰متری را نباید به پای اتفاقهای تاکتیکی گذاشت، ولی موردی که خیلی مشهود است این است که بیرانوند آمادگی همیشگی را ندارد. او در شرایطی درون قفس توری پرسپولیس ایستاد که یک ماه بسیار بد و کابوسوار را هم در تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا تجربه کرد. آمار نشان میدهد بیرانوند دیگر آن دروازهبان وحشتناک برای مهاجمان نیست و حالا راحتتر از زمانهای دیگر دروازهاش گشوده میشود.
از آنجا که مسئولان کادر فنی فوتبال ایران تمایل زیادی دارند با آمار و ارقام صحبت کنند، در این زمینه هم میتوان به خوبی با آمار نشان داد که علیرضا بیرانوند در تیم ملی شرایط بدی را در جام ملتهای آسیا تجربه کرده است. شاید وقتی صحبت از تیم ملی و جام ملتها درباره بیرانوند شود، بیش از هر چیزی یکی، دو نکته درباره این دروازهبان برجسته شود؛ اولی اظهارنظر عجیب و شگفتانگیز امیر قلعهنویی درباره بیرانوند است و دیگری دو پنالتیای که این بازیکن در این جام مهار کرد.
حمله انتحاری علیرضا بیرانوند به جواد خیابانی!
علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی شب گذشته مهمان تصویری برنامه فوتبال برتر بود و صحبتهایی درباره تیم ملی ایران و پرسپولیس انجام داد.
به نقل از خبرورزشی، بیرانوند در واکنش به صحبت های جواد خیابانی که بعد از بازی ایران مقابل هنگ کنگ گفته بود با عوامل پشت صحنه ویژه برنامه صداوسیما ۳ گل به هنگ کنگ می زند، گفت: انتقاد فنی را دوست داریم ولی بی احترامی را نه؛ اینکه یک مجری با ۵۰-۶۰-۷۰ سال سن بگوید بچههای پشت صحنه را جمع کنیم و گرم کنیم هنگ کنگ را میزنیم، این به بازیکن تیم ملی بی احترامی نمیشود بلکه به کل کشور بی احترامی کرده است.
زندگی نامه علیرضا بیرانوند
- من در خانواده ای به دنیا آمدم که از نظر مالی خیلی ضعیف بود. من از همان ابتدای کودکی علاقه بسیار زیادی به ورزش به خصوص فوتبال داشتم و همه کار کردم تا به این علاقه و آرزویم برسم. سال اولی که به تهران آمدم حتی پول کرایه ام را نداشتم، چه برسد به اینکه بروم فوتبال بازی کنم! من از اقوام و فامیل پول کرایه ام را قرض کردم تا بتوانم به تهران بیایم. واقعا خانواده من در شرایطی نبودند که بتوانند پول مرا هم بدهند. خلاصه به تهران آمدم و شروع کردم به کار کردن.
در کودکی خیلی شیطان بودی؟
- نه، اصلا. من آزارم به یک مورچه هم نرسید. واقعا فکر نمی کنم تا الان کسی از اقوام و همسایه ها از من ناراضی بوده باشد. مثلا بیاید بگوید علیرضا شیشه خانه ما را شکسته یا علیرضا ما را اذیت کرده... اصلا! برعکس، دیگران خیلی سر مرا با سنگ شکسته اند، شیشه های خانه مان را شکسته اند و من عکس العملی نشان ندادم ولی خب من آدم رکی هستم و همیشه حرفم را می زنم.
یعنی عشق فوتبال در تو جوری نبود که هر روز شیشه های خانه مردم بریزد پایین؟
- نه، عشق فوتبال در من جوری بود که همیشه با پدرم بر سر خواستن فوتبال دعوا می کردم. پدر من هم چون دستش به من نمی رسید وسایلم را پاره می کرد. وقتی بابا وسایل ورزشی مرا پاره می کرد حس می کرد مرا یک دل سیر زده! چون می دانست وسایلم را خیلی دوست دارم و حاضرم هر کاری برای فوتبال بکنم.
چه سالی وارد تهران شدی؟
- من سال 86 به تهران آمدم؛ یعنی وقتی که 15 سالم بود. من هست و نیست های فوتبال در تهران را نمی دانستم. نمی دانستم زیرگروه هایی هست، آسیاویژنی وجود دارد، من فقط سوار اتوبوس شدم تا برای فوتبال از خرم آباد به تهران بیایم. در اتوبوس یک آقایی را دیدم به اسم حسین فیض که مربی وحدت تهران بود. ما با هم صحبت کردیم. به من گفت یک تیم دارم، صد و پنجاه هزار تومان پول بده من تو را به تیم ببرم و ثبت نام کنم؛ در صورتی که من حتی کرایه به تهران آمدنم را هم از دیگران گرفته بودم! گفتم من آمده ام پیشرفت کنم و پولی هم برای خودم دربیاورم.
در این مدت با خانواده ات در ارتباط بودی؟
- نه. آن اوایل که به تهران آمدم پدر و مادرم اصلا از من خبری نداشتند. من تمام مواقعی که داشتم کار می کردم خانواده ام فکر می کردند هنوز خانه عمه ام هستم. آنها نمی دانستند دارم کار می کنم. دارم رفتگری می کنم. یک بار وقتی در کارواش کار می کردم یکی از اقوام من را دید و رفت به پدرم گفت شما واقعا فکر می کنید پسرتان دارد فوتبال بازی می کند؟ پسر شما دارد در تهران کار می کند. بعد پدرم خیلی ناراحت به من زنگ زد و پرسید چرا؟ گفتم:مجبورم! چون جای خواب ندارم. باز هم گفت برو خانه عمه. گفتم نمی شود. خودم اذیت می شوم. پدرم واقعا خبر نداشت. اگر خبر داشت شاید اصلا نمی گذاشت من فوتبال بازی کنم و به هر طریقی بود به تهران می آمد تا مرا ببرد. تا اینکه شکر خدا باشگاه نفت کم کم به من یک نمازخانه داد تا آنجا بخوابم. بعد می رفتم در رختکن می خوابیم و بعد از آن هم یک سوییت در اختیار من گذاشتند که در آن 8 نفر بودیم.
چرا دروازه بانی را انتخاب کردی؟
- راستش من اول که فوتبال بازی می کردم، فوروارد بودم. یک بار به درخواست بچه های مدرسه فوتبال ایستادم درون دروازه. سه تا اتوپ را گرفتم و بچه ها خیلی تشویقم کردند. گفتن وقتی استعدادش را داری توی دروازه بایست. این را گفتند چون خروج هایم خوب بود و نترس بودم. با این ترتیب من ایستادم توی دروازه. آقای جواد محمودی در این راه خیلی مرا کمک کردند.
برسیم به اولین قراردادت با نفت.
- اولین قراردادم با نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به من پول دادند که آن را به خانواده ام دادم. وقتی از نوجوانان به امید رفتم قراردادم شد 2 میلیون و 500 هزار تومان. پنج سال پیش که نفت به لیگ برتر آمد، قرارداد من 85 میلیون تومان شد. چون آن اوایل روی نیمکت بودم و بازی به من نمی رسید. سال به سال 20 درصد به قراردادم اضافه می شد. زمان سرمربیان بعدی هم قراردادم بیشتر شد. مثلا زمان آقا یحیی 300 تومان می گرفتم.
یعنی اولین قرارداد رسمی ات با تیم نفت سال 89 بود؟
- بله. فصل 89-88 بود که 85 میلیون تومان قرارداد داشتم.
با این گذشته ای که گفتی، چطور با این همه سختی پای علاقه ات به فوتبال ماندی؟
- من تمام این سختی ها را برای فوتبالم کشیدم. از روز اول می دانستم نیت و شغل اصلی من فوتبال است پس مجبور بودم برای هدفم این کارها را انجام دهم. هر جا می رفتم می گفتم فقط یک جای خواب به من بدهید، برایتان کار می کنم. به رستوران رفتم گفتم به شما در شستن ظرف ها کمک می کنم. آنها به من یک اتاق برای خوابیدن دادند و هر روز ساعت 6 صبح مرا بیدار می کردند و تا ساعت 12 ظرف می شستم. می رفتم سر تمرین، دوباره برمی گشتم و باید کمک می کرم. بعضی وقت ها خیلی اذیت می شدم و روزی هزار تومان هم بیشتر به من نمی دادند! تمام این دردسرها به خاطر هدف اصلی بود.