اخبار حوادث | حادثه تلخ | اخبار حوادث روز
هشدار نارنجی به شهر قم؛ این شهرک قم منفجر شد | لحظه ی آتش سوزی وحشتناک در قم ببینید!
یکی از کارخانههای شهرک شکوهیه قم بر اثر انفجار مخزن مواد نفتی طعمه حریق شد.
یکی از کارخانههای شهرک شکوهیه قم بر اثر انفجار مخزن مواد نفتی طعمه حریق شد.
آتشسوزی گسترده در شهرک شکوهیه قم
یک کارخانه تولید کننده مواد شیمیایی در شهرک شکوهیه قم ظهر سهشنبه بر اثر حریق و انفجار یکی از مخازن ذخیره هیدروکربن سنگین در آتش سوخت.
این آتش سوزی که وسیع و گسترده گزارش شده به کارخانهها و خیابانهای مجاور نیز سرایت کرده و هر لحظه بر وسعت آن افزوده میشود
عملیات اطفای حریق در منطقه در حال انجام است و آتش تقریبا مهار شده ولی مخزن اصلی در حال سوختن است. نیروهای آتش نشانی، هلال احمر و اورژانس و تعدادی از مسئولان استان در محل حریق مستقر هستند.
تعداد مصدومان این حادثه تا کنون دو نفر اعلام شده که توسط پرسنل اورژانس قم به مراکز درمانی منتقل شدند.
شهردار منطقه ۲۰ از مهار آتش سوزی مجتمع مسکونی ۷ طبقه در محله ۱۳ آبان شهرری خبر داد.
رضا شنگی در رابطه با آتش سوزی مجتمع مسکونی در شهرری اظهار کرد: ظهر امروز مجتمع خاتم الانبیا در محله ۱۳ آبان شهرری دچار حریق شد که نیروهای آتشنشانی منطقه ۷ شهرداری تهران بلافاصله در محل حضور یافتند.
وی گفت: آتش سوزی در یکی از واحدهای طبقه پنجم در این مجتمع ۷ طبقه رخ داده بود که این واحد به طور کامل تخریب شده است.
شهردار منطقه ۲۰ ادامه داد: آتش در حال سرایت به سایر واحدها بود که با تلاش آتش نشانان دقایقی پیش حریق در این مجتمع اطفا شد و هم اکنون لکه گیری در حال انجام است.
شنگی با بیان اینکه این حادثه تلفات جانی نداشت، خاطرنشان کرد: این مجتمع از ساختمانهای ناایمن منطقه ۲۰ است که ۳ بار تذکر اخطار ناایمن بودن دریافت کرده و بایستی نسبت به ایمن سازی اقدام میشد./ فارس
حادثه اتش سوزی بیمارستان گاندی از کجا شروع شد و چه شد؟
شنیدههای حاکی از آن است که عامل آتشسوزی یک ته سیگار رها شده در کارتنهای دارو بوده است. یکی از پرسنل در مورد علت آتشسوزی میگوید: «شنیدیم میگویند کارگر افغانی که در طبقه پانزدهم بیمارستان مشغول کار بوده، ته سیگارش را روی زمین پرت کرده و آتشسوزی شروع شده. حالا میگویند این کارگر فرار کرده است.»
پنجشنبه، ۵ بهمن ماه سال جاری حدود ساعت ۷ شب، فیلم و عکسهایی از آتشسوزی نخستین هتل بیمارستان کشور در رسانهها و فضای مجازی منتشر و خبر آتشسوزی این بیمارستان تیتر یک اخبار داخلی و خارجی شد.
بیمارستان گاندی نخستین هتل بیمارستان کشور که پیش از این ادعا شده بود؛ مجهزترین بیمارستان کشور است، داشت در آتش میسوخت. دود خیابان گاندی را فرا گرفته بود. ماشینها از خیابان سی و هفتم به بعد دیگر اجازه تردد از لاین پایین به سمت بیمارستان را نداشتند. صد، صد و پنجاه متر به ساختمان بیمارستان مانده بود. زنان و مردان به سمت بیمارستان گاندی میدویدند. ساکنان ساختمانهای مجاور بیمارستان از ترس داخل خیابان صف کشیده بودند. برخی ساکنان ساختمانهای مجاور میگفتند؛ ترسیدند که آتش به خانهشان سرایت کند. بیمارستان ۱۷ طبقه گاندی در خیابانی با عرض کم واقع شده بود. خانواده و همراهان بیماران بستری در این بیمارستان به محل حادثه آمده بودند و با نگرانی سراغ بیمارانشان را میگرفتند. تعدادی از بیماران با برانکارد به خیابان منتقل شده بودند و خانوادههای آنان بالای سر بیمارشان ایستاده و گریه میکردند.
بعضی از بیماران با پای خودشان از بیمارستان در حال فرار کردن بودند. مثل مرد میانسالی که لباس مخصوص بیماران به تن داشت و از ساختمان به سمت خیابان میدوید. با خارج شدن این مرد، خانمی که در لاین بالای خیابان مقابل بیمارستان ایستاده بود، جیغ زد: «بابا. بابا.» دو، سه نفر دست این بیمار را گرفته بودند تا بتوانند او را از لای جمعیت و ماشینهای آتشنشانی و آمبولانس رد کنند.
دقایقی مانده به ساعت ۸: خانوادهها نمیدانستند بیمارشان به کدام بیمارستان منتقل شده
مقابل درهای ورودی بیمارستان که به حیاطی کوچک راه میبرد و به ساختمان اصلی میرسید ازدحامی از جمعیتی که میخواستند وارد بیمارستان شوند یا بیمارانی که قصد خروج از بیمارستان داشتند، ایجاد شده بود. خانوادههای بیماران با نگرانی از افراد حاضر در صحنه در مورد وضعیت طبقات بیمارستان سوال میکردند و در آن شلوغی جمعیت دنبال بیمارانشان میگشتند. اکثر خانوادهها، نمیدانستند آمبولانسها، بیمارانشان را به کدام بیمارستان برده است.
یکی از این خانوادهها میگوید: «پدرم روز قبل از این اتفاق عمل کرده و در آیسییو بستری بود.» ناگهان بغضش میترکد و با گریه میگوید: «میگویند؛ نمیتوانیم او را خارج کنیم، چون امکان دارد فوت کند.»
یکی دیگر از خانوادههای بیماران نیز که اشک در چشمانش حلقه زده میگوید: «بچههای خواهرم که کودک هستند، اینجا بستری بودند حالا اصلا نمیدانیم به کدام بیمارستان منتقل شدند.»
ازدحام جمعیت در مقابل ورودیهای ساختمان بیمارستان به حدی بود که راه آتشنشانان و عوامل اورژانس را مسدود کرده بود و حتی جابهجایی برانکاردهای حامل بیماران هم دشوار شده بود. در همین حین بود که مردی جوان و چهارشانه که مشخص نبود از عوامل اورژانس است یا کادر بیمارستان، فریاد زد: «همه بیرون!» با صدای فریاد او چند نفر از خانوادههای بیماران شروع به اعتراض کردند.
ساعت ۸ و ۱۵ دقیقه: بیش از ۱۰۰ بیمار بدحال به بیمارستانهای شهدا، فیروزگر، دی، آرمان و کسری منتقل شدند
چند نفر از عوامل اورژانس با برانکاردهای خالی مقابل در ورودی ساختمان بیمارستان ایستاده بودند. یکی از آنها در پاسخ به اینکه تاکنون چند بیمار را از داخل ساختمان خارج کردید میگوید: «تا این لحظه بیش از ۱۰۰ بیمار بدحال را از داخل طبقات مختلف بیمارستان خارج کردیم که به بیمارستانهای شهدا، فیروزگر، دی، آرمان و کسری منتقل شدند. هر بیمارستانی که تخت خالی داشته باشد این بیماران به آنجا منتقل میشوند. تمام بیمارستانها در سطح شهر آمادهباش هستند.»
بیماران هر چند دقیقه یکبار با برانکارد از بیمارستان خارج و به داخل آمبولانس منتقل میشدند. تعداد زیادی از بیماران، زنان و مردان مسن بودند. خانوادههایی که بیماران خود را پیدا نکرده بودند، سرگردان مقابل بیمارستان قدم میزدند، اما بعضی دیگر که بیماران خود را پیدا کرده، محل حادثه را ترک کرده بودند. به همین خاطر تعداد خانوادههای بیماران در مقابل بیمارستان نسبت به ساعات اولیه حادثه کمتر شده بود، اما تعداد کادر درمان بیشتر؛ برخی پرسنل روپوش سفیدرنگشان را مچاله و داخل کیفشان قرار داده بودند. بعضی دیگر از آنها هم با اینکه شیفتشان نبود، خودشان را مقابل بیمارستان رسانده و مشغول صحبت کردن با همکارانشان بودند.
یکی از پرسنل که تازه از داخل بیمارستان خارج شده بود با چهرهای برافروخته به «اعتماد» میگوید: «یک دختر جوان داخل اتاق عمل است. هنوز موفق نشدند او را خارج کنند. بیمارانی که در بخش سیسییو و آیسییو هستند، آمبولانسهای مخصوص لازم دارند.» او در پاسخ به اینکه آتش از کدام طبقه شروع شد، میگوید: «از طبقه چهاردهم، پانزدهم شروع شد. طبقه شانزدهم و هفدهم، هتل بیمارستان است.» ناگهان اشک در چشمانش جمع میشود و به سمت دیگری میرود.
مرد جوانی به دیوار روبهروی بیمارستان تکیه داده بود. او در مورد لحظه وقوع آتشسوزی به «اعتماد» میگوید: «غروب مسافر داشتم. او را داخل پارکینگ بیمارستان پیاده کردم. وقتی داشتم از پارکینگ خارج میشدم، عدهای فریاد کشیدند و گفتند؛ بیمارستان آتش گرفت. ترسیده بودم. سریع از پارکینگ خارج شدم. ماشینم را همین حوالی پارک کردم و به سمت بیمارستان برگشتم. نگران افراد داخل بیمارستان هستم.»
یکی از زنان حاضر در خیابان با چهرهای نگران به اطراف نگاه میکرد. او نیز میگوید: «ما ساکن ساختمان مجاور این بیمارستان هستیم. من از آتشسوزی بیخبر بودم. همسرم تصاویر آتشسوزی را در شبکههای مجازی دید و به من زنگ زد و گفت سریع خانه را ترک کن. بعد هم ماجرا را برایم تعریف کرد.»
منبع: فرارو