صیغه | صیغه زن شوهردار
صیغه با صمیمی ترین دوست شوهر دیده بودید؟ | این زن با دوست صمیمی همسرش صیغه کرد!
زن خیانتکار با دوست صمیمی شوهرش صیغه شد.

همت دوست شوهرم بود و گاهی که شوهرم در خانه نبود او می اومد و آنقدر از من تعریف می کرد که دچار وسوسههای شیطانی می شدم و به ناچار از شوهرم جدا شدم و صیغه او شدم.
زن ۳۸ساله ای می گوید: به طور سنتی با “جلال” ازدواج کردم او کارمند بود و به من عشق می ورزید من هم به امور خانه داری مشغول شدم و با به دنیا آمدن دخترم روزگار شیرینی را سپری می کردم تا این که پای “همت” به زندگی ما باز شد. او از دوستان صمیمی همسرم بود و یک سال قبل از ما ازدواج کرده بود روزی که تولد دو سالگی دخترم را جشن گرفتیم او نیز به همراه همسر و فرزند خردسالش به جشن تولد آمد و این گونه رفت و آمد خانوادگی ما در حالی آغاز شد که همسرم اعتماد زیادی به “همت” داشت به همین دلیل حتی در نبود همسرم نیز به منزل ما می آمد و با کنایه و اشاره به من ابراز علاقه می کرد.
او با بیان این ضرب المثل که همیشه خربزه خوب را خر می خورد، از زیبایی های ظاهری و مهربانی های من تمجید می کرد و مدعی بود جلال لیاقت چنین زن با کمالاتی را ندارد. خلاصه او گاه و بی گاه به منزلم می آمد و با زمزمه های شیطانی اش ذهن و افکار مرا به هم می ریخت. به طوری که دیگر شوهرم را در حد و اندازه خودم نمی دیدم و به او بی مهری می کردم. وسوسه های شیطانی او به جایی رسید که بالاخره تصمیم به طلاق از جلال گرفتم این درحالی بود که همت نیز بدون هیچ دلیلی همسرش را طلاق داد و سرپرستی فرزندش را نیز به همسرش سپرد.
من هم با بهانه گیری های بیهوده و روابط سرد عاطفی جلال را مجبور کردم تا مرا طلاق بدهد با آن که در قلب خودم جلال را دوست داشتم چرا که او هیچ گاه به من بی احترامی نمی کرد و از رفتارهای عجیب و غریب من در حیرت بود خلاصه با ترفندهای شیطانی همت در حالی از همسرم طلاق گرفتم که او بعد از این ماجرا مدام مزاحم من می شد و درخواست ازدواج می کرد ولی با تعریف و تمجیدهایی که از من کرده بود او را نیز شایسته ازدواج با خودم نمی دیدم چرا که نه شغل درست و حسابی داشت و نه تیپ و قیافه ای که مرا به این ازدواج متقاعد کند با این حال همت دست بردار نبود و هر روز کاخی از خوشبختیهای خیالی برایم بنا می کرد تا این که برای مشاوره نزد فردی رفتم که خود را کارشناس خانواده معرفی می کرد و مدعی بود در امور ازدواج و طلاق فردی کارآزموده و خبره است اما راهنماییهای غلط او زندگی و آینده ام را به نابودی کشاند.
او گفت: برای رهایی از مزاحمت های همت برای مدتی به عقد موقت او در بیایم. من هم به نظر او عمل کردم و به عقد موقت همت درآمدم اما در همین مدت کوتاه رفتارهای خیانت آمیز و پرخاشگری های وحشتناکی از او دیدم که تحمل آن ها برایم سخت بود.
اگرچه چندین بار قلم بخشش بر خطاهایش کشیدم تا شاید به یک زندگی رویایی برسم ولی همه این آرزوها پوچ و بیهوده بود چرا که همت با زنان دیگری نیز ارتباط داشت و من تازه فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتکب شده ام در این شرایط تصمیم گرفتم برای همیشه همت را از زندگی ام بیرون کنم به همین دلیل در خانه ام را قفل کردم و دیگر او را به زندگی مشترکمان راه ندادم ولی روز بعد از این حادثه زمانی که به همراه دخترم به خانه بازگشتم متوجه سرقت طلاها، مدارک و گوشی دخترم شدم از آن جایی که گاو صندوق و در اتاق با کلید باز شده بود، دریافتم که این سرقت را همت انجام داده است. چند ساعت بعد پیامکی برایم فرستاد و تهدید کرد تصاویر خصوصی دخترم را در فضای مجازی منتشر می کند و…/ ترفند باز
قتل همسر صیغه ای!
حدود ۳ سال قبل مردی بازنشسته در جریان یک درگیری خانوادگی با همسر موقتش ناگهان یک سیلی به صورت او زد که زن میانسال تعادلش را از دست داد و به زمین افتاد اما سرش به کنج دیوار اصابت کرد و جان باخت.
با اعلام موضوع به پلیس و دستگیری پیرمرد در حالی که وی از این اتفاق بسیار شوکه بود، به مأموران گفت: نمیخواستم همسرم را بکشم. این حادثه ناخواسته رخ داد. من بازنشسته یکی از وزارتخانهها هستم و بعد از اینکه خانهنشین شدم مشکلاتم با همسر اولم بیشتر شد به همین خاطر تصمیم به جدایی گرفتیم. بعد هم از اردبیل راهی یکی از شهرستانهای اطراف تهران شدم تا سالهای آخر عمرم را در تنهایی و آرامش زندگی کنم.
وی ادامه داد: مدتی از زندگی در تهران نگذشته بود که از تنهایی خسته شدم و با یکی از زنان فامیل که او هم تنها زندگی میکرد صحبت کرده و قرار شد به عقد موقت من دربیاید به همین خاطر با او صیغه کردم.
چند ماهی با هم زندگی کردیم ولی کمکم با او نیز دچار اختلاف شدم و یک روز که از حرفها و رفتارش عصبانی شده بودم، با هم درگیر شدیم و یک سیلی به صورتش زدم اما ناگهان از پشت به زمین افتاد و به خاطر اصابت سرش با دیوار جان باخت. نمیخواستم او را بکشم فقط عصبی شدم و کنترل رفتارم را از دست دادم.
پس از اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات، پرونده به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و پیرمرد به درخواست خواهر و برادر مقتول که اولیای دم وی محسوب میشدند با حکم قضات به قصاص محکوم شد.
قتل همسر صیغهای به دست پیرمرد بازنشسته | میخواستم سالهای آخر عمرم را در آرامش زندگی کنم اما...
حجتالاسلام و المسلمین سید حسین علوی معاون قضایی رئیس کل دادگستری و رئیس شورای حل اختلاف استان اردبیل در اینباره گفت: در این پرونده که ۳ سال پیش در تهران اتفاق افتاده یک مرد بازنشسته اردبیلی در یک اتفاق ناخواسته باعث قتل همسر خود شده بود و او را به قصاص محکوم کرده بودند.
وی ادامه داد: با تلاش مستمر و ۳ ساله صلحیاران هیأت بخشایش ستاد صبر استان اردبیل و در راستای پویش «به حرمت حضرت علی(ع) میبخشم» از چوبه دار نجات یافت و همچنین با بزرگواری و بخشش خیرین نیکاندیش استان مبلغ دیه به خانواده مقتول پرداخت شد تا این پیرمرد اردبیلی از زندان آزاد شود و به آغوش خانواده خود در اردبیل بازگردد.
رئیس شورای حل اختلاف استان اردبیل اظهار کرد: در سال ۱۴۰۲ با تلاشهای هیأت بخشایش ستاد صبر و کمک خیرین استان اردبیل، ۹ نفر در استان از قصاص نجات یافتند./ منیبان