گناه مخاطبین در سریال «گناه فرشته» چه بود؟
سریال «گناه فرشته» بالاخره تمام شد؛ سریالی که با سروصدا و تبلیغ زیاد و البته حضور چهرههای شاخصی مثل شهاب حسینی و... پخش شد.
سریالی که مخاطبان از مدتها قبل در انتظار تماشایش بودند. قسمتهای اولش جذاب و با گرهافکنی مناسبی جلو رفت. اما کم کم انتقادات از آن بالا گرفت؛ طوریکه در قسمتهای پایانی با ریزش مخاطب و اعتراضشان مواجه شد و حتی قسمت پایانی هم ابهامات زیاد داستان را رفع نکرد. حامد عنقا که تجربه فیلمنامهنویسی آثار مهمی را به عهده داشت کارگردان این سریال بود و تیمی از بازیگران مطرح و عوامل پشت صحنه انتظار زیادی را در مخاطب ایجاد کردند. انتظاری که اصلاً برآورده نشد. اما چرا این سریال موفق نبود؟
«گناه فرشته» روایتی سر راست و داستانی ساده دارد که این سادگی را به خوبی در درام گنجانده است. فیلمنامهنویس و کارگردان که سابقه نوشتن فیلمنامههای چند بعدی و روایت غیر خطی را دارد این بار تلاش کرده است داستانش را ساده و روان روایت کند. این ویژگی برای یک کار معمایی که گرههای داستان و رازهایی که درون قصه وجود دارد بسیار بیش از اندازه یک درام جنایی است یک اتفاق مثبت است. مخاطب از همان قسمت اول و بعد در قسمت دوم به صورت تدریجی در فضای داستان سریال قرار میگیرد شخصیتها ابعاد مختلفی از خودشان را معرفی میکنند.
حامد عنقا به خوبی شخصیتپردازی را در سریالش پیش میبرد و اتمسفر داستان را به سمت یک دو قطبی پیش میبرد. روایت عنقا از زوج وکیل که در دو سوی یک دعوای کیفری قرار گرفتند دو قطبیای را شکل میدهد که آدمهایی را در پشت پرده آن به عنوان لیدر یا راهنما قرار داده است. نوید عشیری داستان یک عشق قدیمی را با مهتاب به جریان انداخته است تا از فضای عاطفی شکل گرفته بهرهبرداری کند و از سوی دیگر عماد تهرانی پدر حامد نیز با چیدن پازلهایی سعی میکند پسرش را در جریان یک راز مگو قرار بدهد. رازی که هنوز ابعاد گستردهای از آن معلوم نیست و امکان آن وجود دارد که حامد با این ماجرا به سمت اتفاقی برود که سرنخهای جدیدی از مرگ مادرش به دست بیاورد.
«گناه فرشته» روایتی از خیر و شر است. خیر و شری که ریشه در گذشته دارد. گذشتهای که عدالت در آن بسمل شد و دیگر خبری از راستگویی و صداقت نیست. عنصر صداقت مهمترین ویژگی فیلمنامههای حامد عنقا است. در واقع پوسته رویی داستان بررسی مفاسد اقتصادی و مافیای اقتصادی است اما هسته اصلی و جانمایه سریال دعوا بر سر صداقت است. صداقتی که 14 سال است گمشده هویت تمام شخصیتها است و آدمهای داخل قصه با اینکه در ابتدای سریال نشانههایی از زندگی خوب و آرام را نشان دادند اما پشت آن زندگی شاد و خرم زخمهایی است که با یک ماجرا سر باز کرده و چرکهای یک اتفاق قدیمی از زخم بیرون زده است.
مخاطب در مواجهه با شخصیتهای سریال در واقع خودش را در بوته آزمایش قرار میدهد و با رو شدن ابعاد مختلف شخصیتها این آزمایش جابجا میشود. مخاطب در ابتدا گمان میکرد فرشته دختر مظلومی است. اما حالا در قسمت دوم با حرفهایی که متین دفتری وکیل خانواده عشیری زد به هویت فرشته هم شک کرده است. حالا در این میان حامد تهرانی که به نظر قهرمان اصلی سریال است باید در میان تیرگیها به دنبال خط باریک حقیقت بگردد.
جنگ حامد تهرانی و خانواده عشیری
سریال داستان وکیلی متمول بهنام حامد تهرانی است که مادرش پروانه به واسطه مردی به نام عشیری کشته شده. عشیری سالها بعد به قتل رسیده و دختر جوانی به نام فرشته متهم به قتل اوست. همسر حامد بنابه دلایلی که تا پایان سریال مشخص نشد صرفاً به توصیه پدر حامد یعنی عماد وکالت خانواده عشیری را به عهده گرفته و حامد هم با انگیزههای شخصی و بعداً بهخاطر علاقه به فرشته وارد مبارزه حقوقی با همسرش و خاندان عشیری میشود. سریال با مرگ برخی شخصیتها و توصیههای عجیب عماد تهرانی به شخصیتهای مثبت و منفی ادامه پیدا کرده و بدون آنکه ابهاماتش رفع شود تمام شد.
چرا سریال موفق نبود؟
1. بازی تکراری ستارهها| هرچند شهاب حسینی و امیر آقایی بازی خوبی داشتند؛ اما ایفای نقششان حتی گریمشان تا حدی ادامه نقشهای قبلی آنها در «پوست شیر»، «رقص روی شیشه» و «آقازاده» بود. حتی مخاطبی که مبتنی بر حضور و انتخاب آنها تصور کرده بود با فیلمنامه خوبی طرف است از تمام جهات غافلگیر شد و تاوان اعتمادش به ستارهها را داد.
2. ابهام یا پیچیدگی| سریالهای زیادی بهخصوص آثار خارجی پیچیده هستند؛ اما «گناه فرشته» کاملاً مبهم بود. با شخصیتها، دیالوگها و موقعیتهای اضافه و ناکارآمد که در پیشبرد داستان نقشی نداشتند و حتی دلایل بسیاری از رفتارها و انتخابهایشان هم مشخص نشد. بهطور مثال دقیقاً مشخص نشد پروانه چرا و چهطور بهدست عشیری کشته شده؟ عمادچرا به مهتاب همسر حامد توصیه کرده واکالت عشیریها را بپذیرد و مهتاب چرا این انتخاب را در زمان مناسب با حامد در میان نگذاشته. چرا در آن شرایط حساس بین حامد و فرشته رابطه عاطفی شکل گرفت. رابطه مهتاب و نوید چه ویژگی داشت؟ مفسدان اقتصادی پشت پرده ماجرا که حتی عماد از آنها میترسید چه کسانی بودند و...
3. شخصیتپردازی ضعیف| از رفیق شفیق حامد، تا خود حامد، متین دفتری، نوید، فرشته و خیلی از شخصیتهای دیگر مختصات و بکگراند شخصیتشان و قوس داستانیشان ضعفهای زیادی داشت اما بدون شک عماد در بین همه آنها بدترین طراحی را داشت. یک آدم ثروتمند که نه لحنش، نه لباس پوشیدنش، نه خانه و زندگی و حتی ماشین و خدمتکارش، هیچکدام به این طبقه تعلق نداشت. آدمی که مشخص نبود چرا به صغیر و کبیر مشاوره میدهد؛ همه از او حرفشنوی دارند؛ اینقدر نفوذ دارد و البته از خیلیها که در مرگ همسرش نقش داشتند میترسد. جملات مبهم، فلسفی و ادیبانهاش هم در نوع خودش شگفتانگیز بود. هیچ دیالوگی سرراستی از او نمیشنیدیم و در واکنش به تمام حرفها و سئوالات دیگران همه چیز را به آینده موکول میکرد. سریال ریتم خوبی هم نداشت.
4. انتظاری که ایجاد شده بود| طی سالهای اخیر کم نبودند سریالهایی که در شبکه نمایش خانگی پخش شدند، پول اشتراک و بسته اینترنتی مخاطب را هدر دادند و کیفیت نداشتند. مهمترین مشکل همه آنها هم بهطور ویژه بحث فیلمنامه بود. اما «گناه فرشته» در این بین جایگاه ویژهای دارد که ناشی از انتظاری است که بابت عواملش در بین مخاطب ایجاد شده بود. با این اوصاف که تلویزیون هیچ برگ برندهای ندارد و شبکه نمایش خانگی هم با چنین پدیدههایی مواجه است باید پرسید گناه مخاطب چیست فرشته؟
منبع:آخرین خبر